Tuesday, January 04, 2005

داريوش، پيك بادپايي كه شاه شد


Example

داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشيان، در زمان شاهي پدرش پيك شاهنشاهي بود.در آن دوران به دليل اطميناني كه به فرزندان رجال و شاهزادگان داشتند، از آنها به عنوان پيك استفاده مي‌كردند.


اولين پيكي كه كارش در تاريخ ثبت شده، سنگين‌ترين نامه روي زمين را با خود برده‌است. اين پيك از نزد پادشاه «اروك» نامه‌اي را براي پادشاه «آرتا» مي‌برد. در نامه از پادشاه آن منطقه طلب باج شده بود.
اين پيك نگون‌بخت، يك لوح گلي همراه داشت كه آن را در خورجين خود گذاشته و از منطقه عيلام تا به جيرفت پياده طي كرده بود. نامه‌اي كه نزديك به ده كيلو گرم وزن داشت و اكنون تكه‌اي از آن در موزه‌اي در تركيه و بخش ديگري در موزه فيلادلفيا نگهداري مي‌شود.
زمان فرستادن آن نامه گلي به دو هزار و پانصد سال پيش از ميلاد مسيح بازمي‌گردد. پيك بودن حداقل از آن زمان تاكنون يكي از مشاغل جوامع شهرنشين شده است.

پيكي كه پادشاه شد

داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشيان، در زمان شاهي پدرش پيك شاهنشاهي بود.
دكتر «فريدون عبدلي فرد» ،پژوهشگر تاريخ پست ايران، درباره اينكه چطور شاهزاده‌اي به پيك تبديل شده‌بود مي‌گويد: «در آن دوران به خاطر اطميناني كه به فرزندان رجال و شاهزادگان داشتند، از آنها به عنوان پيك استفاده مي‌كردند.»
خانواده‌هاي رجال معمولا به خاطر تعلقي كه به حكومت داشتند مصالح حكومت را رعايت مي‌كردند، بنابراين مي‌شد از آنها به عنوان امين دولت استفاده كرد.
داريوش سوم هم كه سلسله هخامنشيان با او به پايان راه رسيد، از اين قائده مستثني نبود و به نظر مي‌رسد كه در نامه‌بري موفق‌تر از حكومت‌داري بوده است!
او توانست از نامه‌بري به پادشاهي برسد اما اخلاف اين نامه‌بر چنين تصوري درباره آينده خود ندارند. چرا كه به گفته يكي از اين افراد كه براي شركت «پيك بادپا» كار مي‌كند، عموما كساني وارد اين حرفه مي‌شوند كه امكان انجام كار ديگري ندارند.
در زمان‌هاي قديم پيك شدن نيازمند تعلق به يكي از خانواده‌هاي سرشناس آن زمان بود. اما امروز اين شرط تنها به داشتن يك ضمانت‌نامه و شصت هزار تومان سرمايه اوليه براي خريد موتور سيكلت تقليل يافته است.
ضمانت‌نامه مي‌تواند يك برگ چك يا سفته‌اي باشد كه بين يك‌صد هزار تا سه ميليون تومان ارزش دارد. كار كردن براي شركت‌هاي پيك‌ معتبر به خاطر ارزش كالاهاي جابه‌جا شده نيازمند به ضمانت‌نامه‌هاي معتبر و با مبالغ بالاتر است. در حالي كه پيك‌هاي غذا مبالغ كمتري را به عنوان ضمانت بايد نزد صاحب كار گرو بگذارند.

يلان نامه‌بر

اگر آن ضمانت‌نامه را داشتيد، شصت هزارتومان هم براي پول پيش موتور سيكلت در جيبتان بود و قرار شد كه به كار پيك مشغول شويد، بايد پاهايتان به پدال‌هاي موتور سيكلت برسند و يك برگه عدم سوء پيشينه، شامل برگه آزمايشگاه كه اعلام مي‌كند شما اعتياد نداريد نيز همراهتان باشد تا بتوانيد در آزمون جسمي پيك شدن سربلند شويد.
اين شرايط مي‌تواند پس از گرفتن موافقت‌نامه تغيير بكند و به قول يكي از پيك‌ها آن وقت اگر «جواني» و «بي‌پولي» و «دلمردگي» به شما فشار آورد و دمي به دودي داديد زياد ايراد ندارد.
قبل‌ترها براي پيك شدن شرايط كمي سخت‌تر بود.
از آن بدبختي كه پاي پياده لوح گلي با خود حمل مي‌كرد تا زمان صفويان و حتي در زمان قاجار اين شرايط به گونه‌اي ديگر بود.
شاه عباس صفوي در روزي خاص براي گرفتن آزمون «شاطري» در ميدان نقش جهان جلوس مي‌كرده و شاهد هفت بار پياده رفتن و برگشتن آزمون‌دهندگان در مسيري پنج كيلومتري بوده است.
عبدلي‌فرد مي‌گويد كه شركت‌كنندگان در جريان آزمون نبايد چيزي مي‌خوردند يا مي‌آشاميدند.
همين سخت‌گيري‌ها باعث مي‌شد، مثلا پيكي به نام «بابايوسف» در خواب راه برود. او براي بردن خبر كشته شدن «آقا محمدخان قاجار» از شهر «شوشي» در جمهوري آذربايجان كنوني به شيراز دوازده روز پياده‌روي كرده و در همان حال مي‌خوابيد: «او آنقدر راه و مسير‌ها را خوب بلد بوده كه مي‌توانسته در حال خوابيدن نيز مسير خود را بيابد.»
حكايت مارتن را همه مي‌دانند آن هنگام که خبر شكست ايرانيان از يونانيان توسط پيکي پاي پياده به آتن برده شد و امروز نيز دوي استقامت هنوز به اين شناخته مي‌شود.
درمقابل، در تاريخ ايران پيك‌هايي بوده‌اند كه خبر پيروزي را براي كشورمان آورده‌اند. از آن جمله مي‌توان به «حسين‌خان يوزباشي» از سركردگان «شاهسون‌هاي اينانلو» اشاره كرد كه در سال 1273 هجري قمري خبر فتح هرات را به اتفاق «اميرحسين‌خان زعفران‌لو» به صورت چاپاري در هفت روز به تهران رساند و درجه سرتيپي گرفت. او در سال 1274 به خاطر اين كارش رياست دستگاه چاپارخانه ناصرالدين شاه را به عهده گرفت و در همان زمان براي نخستين بار در ايران، چاپارها لباس فرم پوشيدند.

دارا و ندار

شايد در گذشته‌هاي دور پيك‌ها داراي لباس واحد و شبيه به هم نبودند اما در گذشته پيك‌ها داراي طبقات اجتماعي مختلف بودند. پيك‌هاي سلطنتي كه امثال داريوش سوم بودند؛ پيك‌هاي تند‌رو مانند بابايوسف و پيك‌هايي كه براي بازرگانان خورده‌پا و مردم معمولي نامه و كالا مي‌بردند.
عبدلي‌فرد به اين تقسيمات، پيك‌هاي مخفي را هم اضافه مي‌كند كه به چشم و گوش پادشاهان معروف بودند.
پيك‌هاي مخفي، تندرو و سلطنتي مانند بقيه كارمندان درباري مواجب ماهيانه داشتند.
پيك‌هاي مردم معمولي هم بيشتر كاروان‌سالارهايي بودند كه از شهري به شهر ديگر مي‌رفتند. در اين بين نامه‌ها و كالاهاي مردم عادي را هم جابه‌جا مي‌كردند و از مردم پولي بابت اين خدمات مي‌گرفتند.
اما رجال و بازرگانان بزرگ از همان پيك‌هاي دولتي براي كارهاي شخصي خود استفاده مي‌كردند. به اين ترتيب پيك‌ها وقتي عازم سفري مي‌شدند، تعدادي نامه ديگر را هم با خود مي‌بردند. مثل همين حالا كه پيك‌ها دو سه تا نامه را همراه هم به مقاصد مختلف مي‌برند.
حالا به غير از پيك‌هايي كه چشم و گوش هستند و آنها كه نامه‌هاي مهمي را براي سران كشورهاي ديگر مي‌برند، باقي مردم از همان پيك‌هاي عمومي و دستگاه پست استفاده مي‌كنند.
بهاي فرستادن نامه‌اي از اين سوي شهر به آن سوي شهر نيز به مسافت و حجم كالايي كه جابه‌جا مي‌شود، بستگي دارد. پيك‌هاي غذا كه براي رستوران خاصي كار مي‌كنند معمولا درآمد ثابت ماهانه دارند.
پيك‌هايي كه براي شركت‌هاي بزرگ كار مي‌كنند درآمد خوبي دارند و خودشان از اين درآمد كه تنها سرمايه آن يك موتورسيكلت است، راضي هستند. اما آنها كه براي شركت‌هاي كوچك‌تر كار مي‌كنند يا به صورت مستقل كالا يا مسافر جابه‌جا مي‌كنند درآمد چندان خوبي ندارند.

پادشاهي كه پيك ساخت

داريوش اول پادشاه هخامنشيان نخستين كسي است كه سيستم چاپاري را در ايران بنا كرده است. او با تاسيس صد و يازده چاپارخانه در ايران آن زمان، سيستم پستي خوبي براي خود راه انداخت. داريوش مردم روستاهاي اطراف را مجبور مي‌كرد كه به اين چاپارخانه‌ها خدمات لازم را بدهند.
همچنين اگر پيكي در جايي كشته مي‌شد، والي آن محل موظف بود كه به اين امر رسيدگي كند و قاتلان را به سزاي عمل خود برساند.
هرودوت ،تاريخ نويس يوناني، نام تشكيلات چاپاري داريوش را به نام «آنگاريا» معرفي كرده و پيك‌ها را به نام «آستاند» خوانده است.
ساسانيان آنها را «بارث» مي‌خواندند و در دوره پس از اسلام اين افراد به نام «بريد» خوانده مي‌شدند.
مغول‌ها به اين تشكيلات «يام» و به محل آنها «يام‌خانه» مي‌گفتند. عبدلي‌فرد مي‌گويد: «هنوز هم در ايران قريه‌هايي هستند كه يام ناميده مي‌شوند. برخي اعتقاد دارند كه «جام» تغيير شكل يافته كلمه يام است و شهر تربت جام نيز به آن تشكيلات مربوط است.»
در زمان صفويه اين سيستم به نام «چاپارخانه» مشهور مي‌شود و در همان زمان شاطرها كه كارهاي متفاوتي از محافظت گرفته تا نامه‌بري را انجام مي‌دادند، پيك مي‌شوند.
امروز هم پيك‌هايي در تهران يافت مي‌شوند كه نام «چاپار» بر خود گذاشته‌اند.

بيم شكستن نامه

شركت‌هاي باربري و حمل و نقل، امروزه براي جلوگيري از پيامدهاي ناشي از گم شدن و آسيب ديدن كالاها مقررات خاصي براي مشتريان وضع مي‌كنند كه از آن جمله مي‌توان به گذاشتن سقف ارزشي براي كالا و بستن قرارداد با شركت‌هاي بيمه براي تضمين بازپرداخت خسارت‌ها اشاره كرد.
«پيك بادپا» براي جلوگيري از ضرر و زيان سقف ارزشي كالاهاي حمل شده توسط اين شركت را پنج ميليون ريال تعيين كرده است و اگر خسارتي به آنها وارد شود جبران آن به عهده فرستنده است.
همچنين اگر در حين جابه‌جايي كالاي مشمول بيمه شركت، به دليل بي‌احتياطي پيك خسارتي به كالا وارد شود خود پيك بايد خسارت را پرداخت كند.
در اين ميان اشيايي هستند كه جبران خسارت وارده به آنها از هيچ طريقي ممكن نيست. مثلا اگر يك لوح گلي كه روي آن مطالب مهمي نوشته شده باشد اتفاقا در جريان جابه‌جايي نامه بشكند، نمي‌توان براي آن كاري كرد. مخصوصا اگر روي آن لوح باج‌خواهي شده باشد و پاي منافع در ميان باشد.

CHN