رنگ زرد
اين نوشته رو يک بار از اول تا آخر و يک بار بدون سطرهايي رو که با رنگ زرد نوشته شده بخونيد....
از همون دفعه اولي که تورو ديدم احساس کردم که خيلي
آدم بيخودي هستي و هيچ وقت به خودم اجازه ندادم که فکر کنم
دوست دارم.اين احساس همچنان ادامه داشت تا وقتي که سعي کردي
با اون رفتارهاي احمقانه ات و حرفهاي بچه گانت
بهم بفهموني منو دوست داري و دلت ميخواد با من باشي
اما من هيچ وقت اين مزخرفات رو باور نکردم ولي تو فکر ميکردي
.من قبول کردم که تو اين حس رو نسبت به من داري
تو اونقدر وابسته به ديگران بودي که حالم ازت بهم ميخورد و
يه اخلاق خاصي داشتي که هميشه منو به فکر واميداشت و از طرفي
خيلي خودتو دست بالا گرفته بودي و فکر ميکردي که
منو شيفته خودت کردي و تونستي دل من رو به دست بياري
اما همه اين فکرها يه مشت خزعبلات مزخرف بيشتر نبود
حالا هم خيلي خوشحالم که تونستم بهت بفهمونم
چقدر درنظرم بي ارزشي و ديگه هيچ وقت با خودت فکر نکن من
دوستت دارم و به تو و حرفهات فکر ميکنم
از همون دفعه اولي که تورو ديدم احساس کردم که خيلي
آدم بيخودي هستي و هيچ وقت به خودم اجازه ندادم که فکر کنم
دوست دارم.اين احساس همچنان ادامه داشت تا وقتي که سعي کردي
با اون رفتارهاي احمقانه ات و حرفهاي بچه گانت
بهم بفهموني منو دوست داري و دلت ميخواد با من باشي
اما من هيچ وقت اين مزخرفات رو باور نکردم ولي تو فکر ميکردي
.من قبول کردم که تو اين حس رو نسبت به من داري
تو اونقدر وابسته به ديگران بودي که حالم ازت بهم ميخورد و
يه اخلاق خاصي داشتي که هميشه منو به فکر واميداشت و از طرفي
خيلي خودتو دست بالا گرفته بودي و فکر ميکردي که
منو شيفته خودت کردي و تونستي دل من رو به دست بياري
اما همه اين فکرها يه مشت خزعبلات مزخرف بيشتر نبود
حالا هم خيلي خوشحالم که تونستم بهت بفهمونم
چقدر درنظرم بي ارزشي و ديگه هيچ وقت با خودت فکر نکن من
دوستت دارم و به تو و حرفهات فکر ميکنم
<< Home