Saturday, July 31, 2004

[Persian]

صبحگاهي بودا در ميان شاگردانش بود که مردي به جمع آنان نزديک شد و پرسيد: "آيا خدا وجود دارد؟"
بودا جواب داد: "آري، خدا وجود دارد."
بعدازظهر مرد ديگري آمد و همان سئوال را تکرار کرد.
بودا جواب داد: "نه، خدا وجود ندارد."
شامگاه مرد ديگري آمد و باز همين سئوال را تکرار کرد.
بودا اين بار جواب داد: "تو خود بايد پاسخ اين سئوال را بيابي."
يکي از شاگردان گفت: "استاد، اين بي معني است. چطور ممکن است يک سئوال سه جواب متفاوت داشته باشد؟"
مرد روشن ضمير پاسخ داد: "زيرا آنان سه شخص متفاوت بودند و هر کس به شيوة خود به خدا نزديک مي شود. يکي با يقين، ديگري با انکار و سومي با ترديد."