Thursday, October 21, 2004

يادي از استاد مرتضي حنانه

يادي از استاد مرتضي حنانه

محمود خوشنام - کارشناس موسيقي

دست کم هشتاد سالي مي شود که موسيقيدانان پيشرو ايران در انديشه آن بوده اند که راهي سازگار براي چند صدايي ساختن موسيقي ملي خود پيدا کنند.
اين که گفتيم "راهي سازگار" براي آن است که موسيقي ايران با توجه به فواصل ويژه "ربع پرده" اي که در خود دارد نمي تواند با راه هاي تجربه شده غربي کنار بيايد.

يکي از موسيقيدانان ايراني که تا آخرين روزهاي زندگي، در جستجوي اين "راه سازگار" بود، "مرتضي حنانه" بود که بيست و پنجم مهر ماه سال جاري، ۱۵ سال از مرگ او مي گذرد.

مرتضي حنانه در سال ۱۳۰۱ در تهران و در خانواده اي اهل فرهنگ زاده شد. پدرش مهندس حنانه و مدير مدرسه "ثروت" بود و با اهل فرهنگ و هنر از جمله با "غلامحسين مين باشيان" رئيس وقت هنرستان عالي موسيقي آشنايي داشت. همين آشنايي سبب شد که فرزند خود را به هنرستان بفرستد تا موسيقي بياموزد.

اين درست زماني بود که تني چند از نوازندگان سازهاي بادي از چکسلواکي سابق براي تدريس به ايران آمده بودند و شاگرد مستعد مي طلبيدند.

مرتضي در اين ميان ساز بزرگ بادي "هورن" را برگزيد ولي آن را به تنهايي براي آينده خود کافي ندانست و بعدها براي فراگيري آهنگسازي، در کلاس ويژه پرويز محمود نام نوشت و به زودي چم و خم آهنگسازي و نيز رهبري ارکستر را از او آموخت.

هنگامي که در سال ۱۳۳۰ "پرويز محمود" و در پي او "روبيک گرگوريان " به آمريکا مهاجرت کردند، مرتضي حنانه، به جانشيني آن دو به رهبري ارکستر سمفونيک تهران برگزيده شد و اين آغاز موفقيت هاي بعدي او بود.

کنسرتي با همين ارکستر، در مراسم بزرگداشت ابوعلي سينا در تهران که مرتضي حنانه در آن نخستين تجربه آهنگسازي خود سوئيت شهر مرجان را به اجرا در مي آورد، بورس تحصيل و مطالعه در ايتاليا را براي او به ارمغان آورد.

راهي رم شد و در مدرسه موسيقي واتيکان به مطالعات خود در زمينه پوليفوني (چند صدايي) و آهنگسازي ادامه داد. بورس هجده ماهه به پايان رسيد، ولي مطالعات او ناتمام مانده بود. با تحمل همه دشواري ها ماند و هزينه معيشت را با کارهاي ديگري از جمله دوبلاژ فيلم هاي ايتاليايي به فارسي تأمين کرد تا سر انجام، زمان بازگشت به وطن فرارسيد.

ارکستر فارابي

مرتضي حنانه پس از بازگشت از اروپا مدت ها بي کار و سرگردان ماند تا آن که از سوي راديو ايران مأمور بنياد ارکستر بزرگ تازه اي شد که بتواند آثار بزرگ موسيقي را براي پخش از راديو فراهم آورد. ارکستري که نام " فارابي" موسيقيدان قرن سوم و چهارم ايران برآن نهاده شد.

پيدايش اين ارکستر و الزام براي آهنگسازي و تنظيم آهنگ هاي موجود، انديشه چند صدايي ساختن موسيقي ايران را در ذهن حنانه تقويت کرد و او را به تجربه هاي متعدد رسانيد.

از اين تجربه ها بود که تئوري معروف به "هارموني زوج" را به ميان آورد. به گفته او هارموني غربي روي فواصل "فرد" پايه گذاري شده. ازهمين روي با موسيقي ايران که عمدتا روي "زوج" ها حرکت مي کند سازگار نيست. او کوشيده است با پژوهش هايي چند ساله، شيوه هارموني زوج را براي موسيقي ايران تدوين کند، "چيزي که از ذات موسيقي کهن ايران بيرون کشيده شده است."

حنانه بعدها نظريه خود را در کتابي با عنوان گام هاي گمشده تشريح کرده است و کما بيش همين نظريات را در آفريده هاي خود از جمله کاکوتي و کاپريس براي پيانو و ارکستر که هردو پيش از انقلاب در جشن هنر شيراز به اجرا در آمده، اعمال کرده است.

موسيقي فيلم و ترانه

ارکستر فارابي، متاسفانه عمر درازي پيدا نکرد و در سال هاي پاياني دهه چهل منحل شد. حنانه پس از آن - با توجه به پيشينه آشنايي با سينما (در ايتاليا)- بيشتر به "موسيقي فيلم" روي آورد. موسيقي او براي بسياري از فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني، موفقيت به همراه آورده است. از جمله مي توان از فيلم هاي فرار از تله، گرگ بيزار، قصه ماهان، سلام سرزمين من، موج و گليم و تيرباران ياد کرد.

موسيقي حنانه براي سريال معروف هزار دستان توانايي او را در تنظيم آهنگ هاي قديمي نشانه مي زند. او روي دو تم اصلي از دو پيش در آمد قديمي ( از ني داوود و موسي معروفي) موسيقي برانگيزاننده اي پديد آورده است.

مرتضي حنانه در سال هاي پيش ار انقلاب گرايشي نيز به کار روي "ترانه هاي روز" پيدا کرده بود. ملودي هاي ساده اين ترانه ها را با تکنيک آهنگسازي خود در مي آميخت و در واقع آن را تبديل به چيز تازه اي مي کرد، بسيار شنيدني تر از اصل. اين هنگامي بود که او به رياست شوراي موسيقي راديو ايران برگزيده شده بود. خود او گفته است:

"تنظيم ترانه هاي شهري را از آن روي قبول کردم که مي خواستم مردم ما از راه آنچه که خيلي دوست دارند با موسيقي "چند صدايي" آشنا شوند. اگر اينها را به صورت آهنگ هاي کلاسيک يا مدرن غربي عرضه مي کرديم کسي گوش نمي کرد و ثمري نداشت و اين بود که گفتيم زير تصنيف ها و ترانه ها "آکورد" بگذاريم يا آنها را به صورت "کنتر پوان" درآوريم، البته در حد گنجايش همان ملودي ها، و ببينيم تأثيرش چيست؟"

حنانه مي گفت نشانه هاي موفقيت اين کار را در همين موسيقي پاپ غربي مي توان ديد. چيزي که در غرب و شرق خيلي هواخواه پيدا کرده است و "در واقع نتيجه چند صدايي کردن ملودي هاست. نياز زمان ديگر با يک ملودي تنها برآورده نمي شود. بازي با اصوات تنوع بسيار به موسيقي مي بخشد. صداي واحد هر چقدر هم زيبا باشد مهارت و خلاقيت آهنگساز را نشان مي دهد."



باورهاي ديگر

مرتصي حنانه در زمينه هاي ديگر موسيقي نيز نظرات يکه و ويژه اي دارد که البته خيلي ها را خوش نمي آيد. مثلا به باور او:


نوازنده، هنرمند نيست تنها "مجري موسيقي است. شعر هنر است، نقاشي هنر است، آهنگسازي هنر است، ولي نوازندگي هنر نيست."


"موسيقي تا طفيلي شعر است، آن گونه که بايد پيشرفت نمي کند. وقتي از زير بار سنگيني شعر بيرون آمد، آن وقت تازه مي شود، موسيقي..."


"ايراني اصولا ذهن "تماتيک" ندارد و به "تم" و "گسترش" و اين چيزها توجه نمي کند. بيش از هر چيز به دنبال " ايجاز" و "تزئينات" است. ببينيد چه طور در شعر با يک جمله مي خواهد همه اسرار جهان را فاش کند:" چون پرده برافتد نه تو ماني و نه من" در موسيقي هم همين طور است و شايد از همين جاست که اينقدر به ملودي اهميت مي دهد....مي خواهد لب کلام را بگويد..."


" تقليد از آنچه که از اجدادمان ياد گرفته ايم هنر نيست، "سنت" است. "هدايت" چرا بزرگ است براي اينکه به دنبال "ليلي و مجنون" و "رستم و اسفنديار" و "شيخ اصفهان" نرفته است. امروزه اگر کسي بخواهد مثل حافظ و مولوي شعر بگويد، يک شاهي ارزش ندارد. اگر نيما، نيما مي شود براي آن است که فکرش را به کار مي اندازد و شيوه خاص خودش را پيدا مي کند..."

حرف آخر

با آنکه حرف ها و نظريه هاي مرتضي حنانه تأييد فراگير همه موسيقيدانان ايران را به دست نياورده، ولي همه آنان کوشش هاي پيگيرانه او را در يافتن راه هايي که سازگار براي نوسازي موسيقي ملي ستوده اند. مهم تداوم جستجو در راهيابي است. بگذريم که در زمانه ما در همه جاي دنيا قواعد نوسازي هنري در هم ريخته است. قاعده اي نيست که نشکسته و جاي به قاعده اي ديگر نسپرده باشد.

به جرأت مي توان گفت که رفته رفته به تعداد آهنگسازان، روش و شيوه پيدا شده است. معيار اصلي همانگونه که مرتضي حنانه نيز معتقد بود اين است که آنچه آفريده مي شود براي احساس آدمي خوشايند باشد.

نقل از سايت فارسي بي بي سي
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2004/10/041013_ag-kh-hannaneh.shtml
by Prince Ali