Thursday, October 21, 2004

شاعر ملي چه كسي است؟

شعر شاعر ملي بازتاب روحيه يك ملت است و شاعر ملي شاعري است كه بتواند يك ملت را به صورت جمع نشان دهد.
مساله انتخاب يك شاعر به عنوان شاعر ملي و يك روز به نام روز ملي شعر، دغدغه اي است كه از مدت ها پيش، ذهن بسياري از صاحبنظران و كارشناسان و شخصيت هاي فرهنگي، سياسي كشور را به خود مشغول كرده است. در اين ميان كارشناساني معتقدند نبايد به طور خاص يك نفر را به عنوان شاعر ملي انتخاب كرد و همه شاعران، شاعران ملي هستند. اما جداي از اين نظريه، هر كشوري در تاريخ ادبيات خود يك شاعر برجسته دارد كه مي تواند او را به عنوان شاعر ملي برگزيند. اما اين كه بين تمام شاعران كدام يك يا كدام شاعران را مي توان انتخاب كرد بايد ابتدا به يك تعريف كامل و جامع رسيد. اين كه شاعر ملي بايد واجد چه خصوصياتي باشد كه او را از سايرين برجسته تر كند.
محمد شمس لنگرودي شاعر معاصر در تعريف شاعر ملي مي گويد: «شاعر ملي شاعري است كه به نيازهاي عاطفي يك ملت پاسخ دهد.»
او مي گويد: «شاعراني كه توانسته باشند به نيازهاي عاطفي مردم پاسخ دهند و مشغله ذهن مردم شوند، شاعران ملي هستند.»
بيشتر شاعران و كارشناسان شاعر ملي را بازتابنده روح جمعي يك ملت مي دانند. حافظ موسوي شاعر آشناي ديگري در اين باره مي گويد: «مفهوم شاعر ملي به خصوصياتي كه در شعر يك شاعر است برمي گردد. شاعر ملي شاعري است كه بتواند در شعر، ملت را به صورت يك جمع نشان دهد. شعر شاعر ملي بازتاب روحيه يك ملت است. اگر شاعري توانسته باشد، اعم از يك مقطع تاريخي يا در مسير طولاني تاريخ يك كشور، ويژگي هاي يك ملت را در اشعار خودش نشان دهد به طوري كه شعرش در هر كجاي دنيا خوانده شود، نشانگر عناصر ملي ملتي باشد؛ او شاعر ملي است.»
منوچهر آتشي نيز معتقد است: «شاعر ملي بايد توانسته باشد، مردم يك كشور را گرد مليت خود جمع كند و اگر چنين نباشد شاعر ملي نيست.»
عبدالعلي دستغيب نيز با اشاره به سادگي و روان بودن شعر ملي مي گويد: «شاعر ملي شاعري است كه شعرش در قهوه خانه ها، روستاها، كاخ سلطان و در بين طبقات مختلف جامعه خوانده شود و به احساسات عميق جامعه پاسخ دهد.»
به تعريف شاعران و كارشناسان شعر، شاعر ملي بايد بتواند ويژگي اي را به ادبيات ايران اضافه و بازتاب دهنده دردهاي اجتماع باشد.
از ديد بسياري از كارشناسان وجه غالب انتخاب يك شاعر به عنوان شاعر ملي تلاشي است كه در حفظ زبان و ادبيات يك كشور مي كند. دكتر ميرجلال الدين كزازي مي گويد: «شاعر ملي سخنوري است كه باعث ماندگاري فرهنگ مردمي باشد.»
منوچهر آتش نيز معتقد است: «آنچه يك شعر و شاعر را متمايز از ديگران مي كند، حفظ هويت زباني يك كشور است.»
با اين تعاريف همه كارشناسان معتقدند كه شاعر ملي بايد منعكس كننده روح جمعي يك ملت و نگهدارنده زبان و ادبيات آن مملكت باشد. اما در ميان شاعران ما كدام شاعر يا شاعراني چنين خصوصياتي را در شعر خود دارا هستند.
بسياري از كارشناسان و افراد درگير در ادبيات فارسي در پاسخ به اين سوال براي انتخاب شاعر ملي در كل تاريخ ايران بي هيچ كلام ديگري يك نام را بر زبان مي آورند: ابوالقاسم فردوسي.
جعفر مدرس صادقي نويسنده و محقق ادبيات فارسي مي گويد:« من تنها يك اسم را مي گويم اين اسم تمام پاسخ ها را در برمي گيرد، حكيم ابوالقاسم فردوسي.»
حافظ موسوي نيز مي گويد: «براي انتخاب يك شاعر در كل تاريخ ايران به عنوان شاعر ملي تنها به يك نام مي رسيم آن هم فردوسي است، چرا كه فردوسي، مساله اش، مساله هويت ملي بود.»
موسوي معتقد است: «در دوره تاريخي كه فردوسي ظهور مي كند و شاهنامه را مي نويسد، ملت ايران در آستانه يك تحول بزرگ است. ملتي كه با پيشينه تاريخي و فرهنگي و هنري درخشان دچار يك تحول عظيم شدند و از گوشه و كنار بعد از گذشت چند قرن سلطه بيگانه مي خواهند دور هم جمع شوند تا خودشان را تعريف كنند و به حيات جمعي خودشان ادامه دهند و هويت از دست رفته خود را به دست آورند. فردوسي در شعرش به اين تعريف نزديك شده است. تمام هويت هاي ايراني را بازتاب داده است. در حالي كه به نظر من نه مولانا نه سعدي و نه حافظ در اين مورد با او قابل قياس نيستند.»
محمود دولت آبادي نويسنده و داستان سراي ايراني نيز مي گويد: «شاعر ملي به قرار سابق است مگر غير از فردوسي شاعر ملي ديگري داريم.»
البته نظر ديگري نيز مورد شاعر ملي وجود دارد كه برخي از پژوهشگران و صاحب نظران به آن معتقد هستند، و آن اين كه حتي اگر يك نفر را شاعر ملي بدانيم، در هر عصر و دوره هم يك يا چند شاعر جداگانه مي توانند لياقت شاعر ملي بودن را داشته باشند.
دكتر سيد محمد دبير سياقي، معتقد است:«اگر چه اشعار فردوسي در زمان خودش باعث حفظ زبان فارسي شد. اما در زمان او مساله مليت وجود نداشت، پس نمي توان او را به طور خاص شاعر ملي دانست. رسيدن به تعبير شاعر ملي بعد از مشروطيت رواج يافت و نخستين كسي كه چنين لقبي گرفت عارف قزويني بود.»
محمد شمس لنگرودي نيز معتقد است: «درست است كه در زمان گذشته سعدي و فردوسي و حافظ به نيازهاي عاطفي مردم پاسخ داده اند، اما از مشروطيت همه چيز تغيير كرد و شاعران و هنرمنداني با معيارهاي ديگري وارد عرصه هنر و ادب شدند. در اين ميان عده معدودي بودند كه توانستند به نيازهاي عاطفي مردم پاسخ بدهند.»
شمس لنگرودي با اشاره به نام برخي از شعرا معتقد است: «سهراب سپهري، احمد شاملو و فروغ فرخزاد شاعر ملي هستند. حال اگر كسي فكر مي كند كه شخص ديگري شاعر ملي است بايد درباره آن بحث كرد كه بر اساس شاخصه هاي موجود به كدام نياز پاسخ داده و آيا وارد خلوت مردم شده است؟»
البته شمس لنگرودي در نهايت با اشاره به اين كه، احمد شاملو در ميان تمام شاعران ما جايگاه ويژه اي دارد، مي گويد: «شاملو تنها شاعري است كه در طول تاريخ ادبيات فارسي براي همه نسل ها شعر دارد. وقتي بچه هستيم «بارون مياد جرجر، رو پشت بوم هاجر» را مي خوانيم؛ بزرگ تر كه مي شويم «پرياي» شاملو را زمزمه مي كنيم، جوان تر كه هستيم و آبكي عاشق شده ايم، اشعار عاشقانه و آبكي او را مي خوانيم. وقتي هم كه پا به سن مي گذاريم از خواندن «در آستانه» شاملو آرام مي شويم. شاملو تنها شاعر تاريخ ادبيات است كه به نيازهاي مردم ايران در سنين مختلف پاسخ داده است.»
حافظ موسوي در تعريف شاعر ملي، در مقاطع كوچك تر و محدودتر مي گويد: «به نظر من شاعري كه روحيه يك ملت را در خودش بازتاب دهد، يا به عبارتي در شعر يك شاعر ويژگي هاي روح ملي يك ملت را ببينيم و آن شاعر عمده ترين مسايل ملي را بازگو كرده باشد، چنين شاعري، شاعر ملي است.»
با اين تعريف حافظ موسوي معتقد است: « فكر مي كنم از اين نظر نيما يك شاعر ملي است، براي اين كه تمام ويژگي هاي نوجوي مدرنيت ملت ايران را از مشروطه تا زمان خود در شعرهاي او مي بينيم. شعر نيما به يك عبارت، شكل نمايشي هنري بيان هنري از تمام دوره نوزايي ايران از مشروطه به بعد را شامل مي شود.»
البته به نظر حافظ موسوي شاملو را به دليل آن كه ويژگي ده هاي چهل تا شصت را در شعرهايش بازتاب داده و اخوان ثالث به دليل تجسم روحيه سرخورده بعد از ۲۸ مرداد، مي توانند شاعران ملي دهه هاي بعد باشند.
اما در اين ميان يك سوال پيش مي آيد كه شاعر ملي را چه كسي مي تواند برگزيند. صاحبنظران معتقدند شاعر ملي را مردم بايد برگزينند و اين گزينش در طول تاريخ از طرف مردم بيشترين پيوند را با نام حكيم ابوالقاسم فردوسي دارد.
دكتر ميرجلال الدين كزازي مي گويد: «آن روزي كه به نام روز شعر بايد نام بگيرد، بي هيچ گمان آراسته به نام فردوسي بايد باشد و اگر به نام كس ديگري ثبت شود يا از سرستيزه با فردوسي است كه ستيزه با او ستيزه با ادب پارسي است و يا از سر علاقه به شاعري خاص، كه آن هم نمي تواند دليل خوبي براي اين انتخاب باشد.»
اقتباس از آرشيو خبرگزاري ميراث فرهنگي
http://www.chn.ir/showarticle.asp?no=276
By Prince Ali