Thursday, December 02, 2004

مهمان مامان؛ بهترين

Example





مطالب زير از سايت ۳۰ نما آمده

عنوان بهترين فيلم جشنواره بيست‌ودوم بي‌شک از آن آخرين ساخته داريوش مهرجويي خواهد بود. مهرجويي در دوره‌اي که همه خود را درگير بيان پيچيده‌ترين حرف‌ها و مفاهيم کرده بودند، فيلمي راحت، دلنشين و سرخوش ساخته است که بيننده‌اش را تا پايان درگير فيلم باقي نگه مي‌دارد و با رضايت نيز از سينما خارج مي‌کند. «ميهمان مامان» فيلم سهل و ممتنعي است که هر بيننده‌اي را راضي مي‌کند. از منتقدين سرسخت سينمايي گرفته تا عادي‌ترين تماشاگران گذري سينما. رسيدن به چنين حالتي که همواره به عنوان غايت نهايي فيلمسازان شناخته مي‌شده، اصلا آسان نيست. «ميهمان مامان» در لحظاتي يادآور «اجاره‌نشين‌ها»ست و به اندازه همان فيلم از تماشاگر خنده مي‌گيرد.
آخرين فيلم مهرجويي اما شايد چندان نظر کساني را که در فيلم‌هاي مهرجويي به دنبال مفاهيم فلسفه‌گون و خاص هستند را تامين نکند اما مهرجويي گويي با عمد از کنار اين موضوع عبور کرده است. او که در فيلم جابه‌جا اشاره‌هايي به وضعيت بد سينماي ايران مي‌کند به درستي فيلمي در جهت کمک به اين سينما ساخته است و در اين راه نيازي نديده است که به دنبال بيان مفهوم خاصي باشد. سطح بازي بازيگران فيلم مثل تمام فيلم‌هاي مهرجويي بالاست و در اين ميان بازي پارسا پيروزفر غافلگيرکننده است.
«ميهمان مامان» حسن ختام خوبي براي جشنواره بيست‌ودوم فجر بود که چندان اميدوارکننده شروع نشد.



بابک غفوری آذر


ساده، صميمي، تاثيرگذار




داريوش مهرجويي با مهمانانش و مهماني‌ای که تدارک ديد همه را غافلگير کرد. مهرجويي فيلم خود را بدون سروصدا ساخت، بدون سروصدا آماده کرد و بدون سروصدا به جشنواره فرستاد. اما او تمام سروصدايش را در فيلمش به نمايش گذاشت.
«ميهمان مامان» فيلم ساده‌اي است. بسيار ساده. داستاني ساده دارد. ساختاري ساده دارد. تدويني ساده دارد...
اما در عين سادگي بسيار باطراوت و پرشور است. فيلم مملو از جنب و جوش و تحرک است و تماشاگر در کمتر لحظه‌اي احساس ايستايي و سکون مي‌کند. بيشتر فيلم (حدود ۹۰%) در يک خانه قديمي و لوکيشني محدود مي‌گذرد. اما پرداخت فيلم، دکوپاژ و ميزانسن بازيگران به صورتي است که تماشاگر هيچ گاه احساس خستگي و يکنواختي نمي‌کند.
مهرجويي پيش از اين و در ديگر فيلم‌هايش نشان داده بود شناختي دقيق و کامل از قشر روشنفکر و مرفه جامعه دارد. وقتي صحبت از «ميهمان مامان» و داستاني که به فقر و تنگدستي اشاره داشت، شد کمتر کسي فکر مي‌کرد مهرجويي بتواند بدين خوبي و مهارت خصوصيات، روحيات و رفتار قشر پايين‌دست جامعه را به تصوير بکشد.
آدمهاي فيلم مهرجويي به شدت باور پذيرند. به راحتي مي توان با آنها همذات پنداري کرد. با شادي آنها شاد شد و با ناراحتي آنان ناراحت.
فيلم مهرجويي داستان خانواده‌اي را روايت مي‌کند که حتي به نان شب‌شان محتاج‌اند و با آمدن مهماني ناخوانده پريشان مي‌شوند. نقطه قوت و برتري فيلم «ميهمان مامان» (به لحاظ مضمون) وقتي نمايان مي‌شود که اين فيلم را در کنار ديگر آثاري که به فقر و تنگدستي در جامعه ايران پرداخته‌اند قرار مي‌دهيم. فيلم مهرجويي اشاره‌اي مستقيم به فقر و تنگدستي دارد ولي فقري همراه با عزت و سربلندي و نه ذلت و خواري. اکثر آثاري که در ايران مسائلي مانند فقر، تنگدستي و تهيدستي را به تصوير کشيده‌اند، فيلم‌هايي بوده‌اند که با ديدن آنها يک ايراني احساس شرم مي‌کند و سرافکنده مي‌شود. ولي آدم‌هاي فيلم مهرجويي در عين فقر آن‌قدر بي‌نيازند که حتي مي‌شود به آنها حسودي کرد.
بازي همه بازيگران روان و تاثيرگذار است. به‌طوري‌که با ديدن فيلم انسان فکر مي‌کند در واقعيت مشغول ديدن برشي از زندگي ساکنين واقعي يک خانه است. تنها چيزي که تماشاگر را کمي اذيت مي‌کند فيلمبرداري به صورت دوربين روي دست است و اين مساله تا در ساختار فيلم جا بيفتد و بيننده به آن عادت کند کمي طول مي‌کشد. (از ميانه فيلم به بعد حرکت‌هاي دوربين و گه‌گاه لغزش‌هاي آن بر روي دست به جزيي از ساختار فيلم تبديل مي‌شود.)
«ميهمان مامان» که از روي کتابي به همين نام، نوشته هوشنگ مرادي کرماني ساخته شده، نمونه موفق به لحاظ اقتباس ادبي در سينماي ايران است. مهرجويي با ساخت اين فيلم نشان داد که هنوز هم مي‌تواند آثار ماندگاري در سينماي ايران به ثبت برساند. کاري که ديگر از دست خيلي‌ها انجامش ساخته نيست.



مهدی طاهباز


با همه امضاها و نشانه‌هاي مهرجويي




اين که فيلمي تا نيمه راه نيفتد اصلا مهم نيست. اين که کل کار بي‌جهت دوربين روي دست است و اين تکان‌ها، گاه حتي توي ذوق مي‌زند هم اهميتي ندارد. حتي مهم نيست که يکي دو شخصيت از ميانه‌هاي کار غيب مي‌شوند و ديگر هم آنها را نمي‌بينيم. مهم فقط يک چيز است؛ «ميهمان مامان» فيلمي از داريوش مهرجويي است. به همين راحتي. براي همين به شخصه حاضرم يک ساعت تصاوير کاملا بي‌ربط را تحمل کنم تا يک سکانس پرجزئيات و پر اينسرت را از سفره شام سنتي چيده شده توسط مهرجويي تماشا کنم. براي همين فکر مي‌کنم «مهمان مامان» يک فيلم راحت و ساده است در ستايش سنت و اصلا اگر اين سنت است، دوست دارم براي چند ساعت از هرچه مدرنيته و مدرنيسم است بيزار باشم. اين جادوي «مهمان مامان» است.
فيلم تازه مهرجويي به گونه‌اي ساخته شده که تا اواسط کار فکر مي‌کني سرت کلاه رفته يا شايد اصلا به سر تماشاگر بزند که مهرجويي سرکارش گذاشته اما اين يک نيمه را، نيمه‌اي ديگر تکميل مي‌کند که به واسطه‌اش يک‌باره حس مي‌کني داخل فيلم شده‌اي و نمي‌تواني هم از دامي که مهرجويي برايت پهن کرده رهايي يابي.
«مهمان مامان» از آن کارهاي دلي است که خيلي بايد متفرعن، خودخواه و روشنفکرنما باشي که دوستش نداشته باشي. اين يک فيلم است از داريوش مهرجويي. با همه امضاها و نشانه‌هايي که از او سراغ داريد و همين خيلي ارزشمند است. باور کنيد!



خسرو نقيبی


صداي خنده‌هاي بلند در سالن...




داريوش مهرجويي بالاخره فيلمش را در آخرين روزهاي جشنواره رساند. «ميهمان مامان» شايد به «بماني» نزديك نباشد اما خيلي از فيلم‌هاي مهرجويي را در ذهن تداعي مي‌كند. مهرجويي هميشه با داستان‌هاي ساده و روان فيلمي گرم مي‌سازد تا تماشاگر را تا انتهاي فيلم با خود همراه كند. با اين كه لحظات طنز فراواني در «مهمان مامان» ديده مي‌شود اما در كنارش روابط جامعه امروزي هم دقيقا از دل همين جامعه و سختي‌هايش مي‌آيد. اين دو رويکرد در فرم فيلم آنقدر منظم كنار هم قرار گرفته كه مي‌توان تا انتها فيلم را به راحتي تماشا كرد و از آن لذت برد.
«مهمان مامان» قرار است كه به «اجاره‌نشين‌ها» شباهت داشته باشد. به خصوص صحنه‌هاي آشپزي و غذا درست كردن به «اجاره‌نشين‌ها» و «بانو» خيلي نزديك است و با اين كه طرح داستان از كتاب هوشنگ مرادي كرماني گرفته شده اما با توجه به تجربه‌هاي قبلي مهرجويي در اين زمينه، او به خوبي از پس «مهمان مامان» برآمده است. بازي خوب پارسا پيروزفر، امين حيايي و حسن پورشيرازي نيز فيلم را کاملا راه انداخته است.
«مهمان مامان» دومين فيلم كمدي امسال در جشنواره بعد از «مارمولك» بود كه سالن را يك‌صدا خنده فرا مي‌گرفت. اميدوارم امسال با نمايش و استقبال از اين فيلم‌ها، سالي حداقل چند فيلم كمدي خوب از کارگردانان صاحب‌نام داشته باشيم.



صبا شادور


شاهکاری از جزييات




و سرانجام «ميهمان مامان» در روزهای آخر جشنواره رسيد تا ضيافت‌مان کامل شود. بازگشت شکوهمندانه استاد به مايه‌های آشنا و دلپذيرش پاسخی قاطع برای کسانی بود که معتقد بودند او ديگر نخواهد توانست موفقيت «درخت گلابی»، «ليلا»، «هامون» و «اجاره‌نشين‌ها» را تکرار کند.
ميهمان مامان آن‌قدر درخشان و متقاعدکننده از کار درآمده که خاطرات تلخ «ميکس»، «دختردايی گمشده» و «بمانی» را محو کند. شايد بتوان گفت مهرجويی تنها فيلمساز ايرانی است که می‌تواند از "هيچ" (دقيقاً هيچ) چنين شاهکاری خلق کند.
اگر قدرت و مهابت مرعوب‌کننده «هامون»، «بانو» و «پری» را می‌شد به کی‌يرکه‌گارد و بونوئل و سالينجر نسبت داد و اين تهمت هميشگی که مهرجويی با فرصت‌طلبی از انواع و اقسام نظريه‌پردازی‌های فلسفی و عرفانی و کنايه‌های روشنفکری برای جلب توجه و جلوه‌نمايی استفاده می‌کند؛ اين يکی ديگر هيچ دستاويز روشنفکرانه‌ای ندارد. خوشبختانه در «ميهمان مامان» قرار نيست هيچ حرف و حديث و پيام مهمی صادر شود.
فيلم يک قصه ساده و يک خطی دارد که با کمی لغزش می‌توانست چيزی شبيه سريال‌های پيش‌پاافتاده خانوادگی سيما شود. و تنها و تنها اين جادوی مهرجويی است که می‌تواند از مبتذل‌ترين و روزمره‌ترين عادت‌هايمان شاهکار بسازد. شاهکاری که تکيه‌اش از جزييات است. جزيياتی که در اکثريت قريب به اتفاق فيلم‌های حاضر در جشنواره غايب بود.
فقط مهرجويی است که می‌تواند از امين حيايی با همان عادت‌ها و خصوصيات هميشگی‌اش چنين استفاده به‌جا و شيرينی کند. همچنان که از انبوه بازيگران متوسطش (فريده سپاه‌منصور، حسن پورشيرازی، نسرين مقانلو و...) بهترين بازی‌های همه عمرشان را بگيرد.
و ختم کلام اين‌که کدام کارگردان ايرانی را سراغ داريد که فيلمش را پر از سکانس‌های رقص و آواز کند و حاصل کار مبتذل نشود؟





سعيد مروتی