Friday, December 31, 2004

حذف عبارت 'خليج عربی' از اطلس اينترنتی نشنال جئوگرافيک

مهرداد فرهمند

Example

در نسخه اينترنتی اطلس جهان نشنال جئوگرافيک عبارت 'خليج عربی' که در تازه ترين نسخه چاپی اين اطلس در داخل پرانتز در مقابل نام خليج فارس گنجانده شده حذف شده است

مؤسسه آمريکايی نشنال جئوگرافيک که از معتبرترين مراکز جغرافيايی جهان به شمار می رود در نسخه اينترنتی اطلس جهان خود عبارت "خليج عربی" را که در تازه ترين نسخه چاپی اين اطلس در داخل پرانتز در مقابل نام خليج فارس گنجانده بود حذف کرده و به جای آن در مقابل نام خليج فارس نوشته است: "نامی که بيش از هر چيز برای اين خليج رايج بوده و در طول تاريخ به کار رفته، خليج فارس است، هرچند برخی نيز آن را خليج عربی می نامند".

برای ديدن نقشه خليج فارس در اطلس اينترنتی نشنال جئوگرافيک اينجا را کليک کنيد

اين مؤسسه علاوه بر حذف عبارت 'خليج عربی' توضيحی را که پيشتر در مقابل نام جزاير ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک قرار داده و آنها را جزاير "اشغال شده توسط ايران و مورد ادعای امارات" خوانده بود نيز حذف کرده است.

تغيير ديگری که مؤسسه نشنال جئوگرافيک بر نقشه خليج فارس خود اعلام کرده، حذف عبارتهای 'قيس' و 'شيخ شعيب' به عنوان نامهای عربی جزيره های کيش و لاوان است.

همچنين جستجو به دنبال عبارت Arabian Gulf (خليج عربی) در موتور جستجوگر سايت نشنال جئوگرافيک پيامی به اين مضمون به همراه دارد: "مکانی که به دنبال آن هستيد، يافته نشد، املای واژه مورد نظر خود را تصحيح کنيد".

مؤسسه نشنال جئوگرافيک به مناسبت اين تغييرات با انتشار بيانيه ای اعلام کرده است که اين تغييرات در پی مشورت با مراجع دولتی، دانشگاهی و برخی سازمانها و افراد صورت گرفته است.

اين تغييرات در اطلس نشنال جئوگرافيک پس از آن رخ داد که حميدرضا آصفی، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران اعلام کرد رئيس مؤسسه نشنال جئوگرافيک طی نامه ای به عذرخواهی پرداخته و اعلام آمادگی کرده است که "اشتباه" اين مؤسسه را در مورد نام خليج فارس جبران کند.


Example

در مقابل نام خليج فارس در نسخه اينترنی اطلس نشنال جئوگرافيک نوشته شده: "نامی که بيش از هر چيز برای اين خليج رايج بوده و در طول تاريخ به کار رفته، خليج فارس است، هرچند برخی نيز آن را خليج عربی می نامند

نامی که در مدارک بين المللی و اسناد سازمان ملل متحد برای اين خليج به کار رفته خليج فارس است و مسئولان مؤسسه نشنال جئوگرافيک از همان آغاز در مورد علت به کار بردن عبارت واژه "خليج عربی" در داخل پرانتز برای اين خليج گفته بودند که از نظر آنها نام اين خليج، خليج فارس است و استفاده از عبارت "خليج عربی" تنها به اين معنی است که اين نام نيز در برخی کشورها برای اين خليج به کار می رود و می توان آن را نام دوم اين خليج به شمار آورد.

با اين حال، دولت ايران به استفاده از عبارت "خليج عربی" در اين اطلس بشدت اعتراض کرده و حتی انتشار نشريات مؤسسه نشنال جئوگرافيک را در ايران و ورود خبرنگاران اين نشريات به کشور را ممنوع کرده است.

مردم ايران نيز چه در داخل و چه در خارج از اين کشور به شيوه های گوناگون به کاربرد عبارت "خليج عربی" اعتراض کرده اند و از جمله چشمگيرترين اقدامات از اين دست، راه انداختن صفحاتی در شبکه اينترنت به زبانهای انگليسی و عربی و پيوند دادن آن به موتورهای جستجوگر اينترنتی است، به گونه ای که اگر کسی از طريق اين موتورهای جستجوگر به دنبال واژه "خليج عربی" بگردد، نخستين نتيجه ای که از اين جستجو دريافت می کند پيامی با اين مضمون است که "چنين خليجی وجود ندارد، به دنبال خليج فارس بگرديد".

کاربرد عبارت "خليج عربی" در واقع با بروز جنبش ناسيوناليستی در جهان عرب به رهبری جمال عبدالناصر، رهبر مصر در سالهای دهه پنجاه و شصت ميلادی آغاز شد که در واقع نشانه ای بود از اعتراض ملی گرايان عرب به حکومت وقت ايران به عنوان متحد نزديک آمريکا و دولتهای غربی در منطقه خاورميانه.

کاربرد اين عبارت چه پيش و چه پس از روی کارآمدن حکومت جمهوری اسلامی در ايران به شيوه های مختلف مورد اعتراض دولتهای حاکم بر اين کشور بوده که در مواردی عقب نشينيهايی نيز به همراه داشته است.

يکی از موارد اين عقب نشينيها به فيلم کوتاه پويانمايی ای مربوط می شود که چندی پيش در نسخه انگليسی سايت اينترنتی شبکه تلويزيونی الجزيره منتشر شد و در آن حساسيت ايران به نام خليج فارس به شيوه ای طنزگونه مورد انتقاد قرار گرفت.

در پی اعتراض مديرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی به اين فيلم، مسئولان شبکه الجزيره اقدام به حذف آن از سايت خود کردند.

BBC


Thursday, December 30, 2004

عزت الله خاندر80 سالگی همدل ببينده اش را می‌برد

Example

آقای تئاتر ايران خاك صحنه بسيار خورد تا رسيد به اينجا كه اكنون هست. از پيش پرده خوانى نمايش هاى لاله زارى (آن زمان كه تئاتر هاى لاله زار هنوز تماشاخانه نشده و به آتراكسيون هاى سبك آلوده نشده بود) تا بازی در كنار نام آوران تئاتر آن زمان، مانند عبدالحسين نوشين. رفت آلمان و كلاس بازيگرى را ديد. بازگشت و ديگر نه از صحنه پائين آمد و نه از مقابل دوربين كنار رفت. فيلم "گاو" كه در سينما به نمايش درآمد، مردم با چهره‌ای آشنا شدند كه پيش از آن روشنفكران او را در نمايشنامه‌های مشهور ديده بودند و اينك توده مردم او را بر پرده سينما می‌ديدند. شخصيتی كه شايد برای سينمای كشور ما "آنتونی كوئين" باشد، همچنان كه "گاو" او "زوربای يونانی” ايران! آن زمان 44 سال داشت و اكنون چند دهه از آن زمان گذشته است!

انتظامی دهه هشتاد سالگى را پشت سر می‌گذارد. هرگز در هر فيلمی بازی نكرد، فيلمنامه را بايد می‌خواند و نظرش هم در آن گنجانده می‌شد. ساعت‌ها می‌نشست و ديالوگ‌ها را دوباره می‌نوشت. آخر، اين انتظامی بود كه می‌آمد جلوی صحنه و دوربين تا با مردم سخن بگويد، نه آن كه پشت صحنه و دوربين بود!

entezami

در هشتاد سالگی نيز همانگونه سرزنده و نشاط آور هر جمعی است كه آنتی كوئين. هنوز برای بازی از جان مايه می‌گذارد. حتی در صحنه‌های كوتاهی كه در برخی فيلم‌ها ظاهر می‌شود. روسری آبی را بخاطر بيآوريد. «خوشبختى اونى نيست كه ديگران مى بينند، خوشبختى توى دل آدمه. دل كه خوش باشه، خوشبختى...»
نزديك بود بگريد، نگريست اما آنها كه در سالن سينما بودند گريستند. او نقش آفرين، نقش تك تك ايرانی‌ها در زندگی پرفراز و نشيب آنهاست.
•••می گويد:
بازيگری كه روی صحنه می‌رود يا جلوی دوربين در پوست مردم می‌رود بايد مثل شيشه باشد. شسته و رفته باشد. او از تماشاگر الهام گرفته و تماشاگر از او كپى بردارى مى كند. زمانى كه فيلم هاى كلارك گيبل (با آن سبيل معروفش) مى آمد به ايران، سبيل همه شده بود مثل او، دوگلاسى.
يا بهروز وثوقى و قيصر و مدل مويى كه مردم به عنوان قيصر مى زدند. اين را مردم به عنوان چيز هاى خوب مى گيرند.

entezami


من نوشته هاى زيادى دارم كه تماشاگران در آنها نوشته اند كه چه طور از فيلم هايى كه من در آن بازى كرده ام الهام گرفته اند. فيلم‌های من روى زندگى و حتى ازدواج آنها تاثير گذاشته و يا تماشاگرانى را مى بينم كه زندگى مرا دنبال كرده اند.
پيش پرده خوانی می‌كردم كه ۲۸ مرداد شد. تئاتر سعدى را آتش سياسی زدند و من، زن و بچه را ول كردم و رفتم آلمان... آنجا گرسنگى خوردم و رفتم كلاس تئاتر. وقتی برگشتم تهران، رفتم اداره هنر هاى دراماتيك هنر هاى زيبا. بعد گاو را بازى كردم.
دوباره رفتم دنبال تحصيلات دانشگاهى. حالا بهم دكتراى افتخارى هم داده اند. يعنى به همه همكاران داده اند، اما من از شنيدن عنوان «آقاى دكتر» حالم بد مى شود. من هميشه می‌خواهم. عزت الله باشم. همان آقاعزت!...

entezami


حميد سمندريان براى كتاب جادوى صحنه (زندگى تئاترى من) مقدمه‌ای نوشته كه بنظرم خيلى جالب است. او در يادآورى فضاى لاله زاز شصت و چند سال پيش نوشته كه آن موقع تئاتر تا چه حد منفور بوده و اگر بازيگرى مى رفته خواستگارى نمى توانسته بگويد كه من بازيگرم. در چنين شرايطى من كه پسر نوجوانى بودم و ششم ابتدايى را خوانده بودم پنهان از پدر و مادر به تئاتر نزديك شدم و در تئاتر هاى لاله زاز با شرايطى كه مى دانيد بزرگ شدم و پرورش پيدا كردم. چقدر نعش شدم. افتخار شاگردى استاد عبدالحسين نوشين را داشتم و بعد حضور در تئاتر فردوسى و تئاتر سعدى…
همه تجربه ام را در تئاترهای لاله زار كسب كردم و برای همين اين كه به لاله زار احترام می‌گذارم. آنجا پيش دانشگاهی تئاتر اين مملكت بود.
دوستى مى گفت گاهى فكر مى كنم و تعجب مى كنم كه تو چطور سالم از آن محيط بيرون آمدى و مثلاً معتاد و آلوده نشدى! البته خيلى‌ها در آن محيط بودند و سالم ماندند ولى واقعاَ فضاى آن دوره لاله زار آلوده بود.
موضوع اينست كه آ دم زمانى مى تواند روى ديگران تاثير بگذارد كه قلب شفاف داشته باشد. پدرم يك روستايى بود. مى گفت اين آدم هايى كه قلب شان پاك و خوب نيست، وقتى پير مى شوند صورت هايشان «كفر گرفته» مى شود. من اين حرف را قبول دارم.
حتماً ديده ايد آدم هايى را كه سنى از آنها گذشته ولى صورت هايشان نورانى است و آدم خوشش مى آيد كه نگاهشان كند. من هميشه با وسواس و حساسيت خيلى زياد نقش هايم را پذيرفته ام، غير از چند كار كه خودم هم به آن‌ها نمره صفر می‌دهم.
تماشاگران مرا دنبال كرده اند و مى دانند كه چى بازى كرده ام و چه جايزه هايى گرفته ام. اين تماشاگران پسر هايى بوده اند كه با من زندگى كرده اند، بزرگ شده اند، خانواده تشكيل داده اند، داماد شده اند و بچه دار شده اند و به ميانسالى رسيده اند يا دختر هايى كه بزرگ شده اند و شوهر كرده اند و حالا سنى ازشان گذشته… وقتى تحت تاثير احساسات اين مردم قرار مى گيرم واقعاً نمى توانم خودم را كنترل كنم و گريه ام مى گيرد.

entezami


چند وقت پيش مشهد بودم. آنجا از دست مردم مفصل گريه كردم. نمى دانيد با آدم چه مى كنند…
يك بار داشتم با همسرم در ميدان تجريش مى رفتم. شيشه ماشين پايين بود و يك اتومبيل كرايه كه مسافر هم داشت مسافتى به موازات ما آمد. بالاخره پشت چراغ قرمز، هر جورى بود خودش را كنار من رساند و گفت: «آقاى انتظامى از گاو تا هامون نوكرتم!»
آن موقعى كه مى توانستم پياده روى كنم و پاهايم به اندازه حالا ضعيف نبود مرد مسن قدبلندى را ديدم كه از ظاهرش و صاف راه رفتنش معلوم بود ارتشى است. اين آقاى شق و رق چندقدمى كه از من رد شد، ايستاد، برگشت و با همان حالت امرى از دور داد زد:
«آقا!»
برگشتم و گفتم: بله؟
گفت: «اسمت چيه؟»
گفتم: اسمم عزت الله انتظامى است.
يك لحظه فكر كرد و بعد گفت:
«تو، هم در اون حكومت خوب بودى هم در اين حكومت! حالا چى كار مى كنى؟
گفتم: كار!
گفت: «بارك الله، بارك الله. »

entezami


به هر حال تاثير اين برخورد‌ها به علاوه آميخته شدن با هنر در من كه اساساً آدمى احساساتى هستم، اين نتيجه را داده كه به شدت از نظر روحى حساسم. اصلاً روح هنرمند‌ها مثل كريستال شفاف و شكننده است.
من هميشه نقشم را با تمام احساسم بازی كرده ام. نه فقط در تئاتر و سينما، حتى در تلويزيون و در ساده ترين شكل يك اجراى تلويزيونى- مثلاً گويندگى خبر - مى بينيد كه ما دو جور مجرى خبر داريم:
يك عده هستند كه خبر را مى خوانند و يك عده آن را مى گويند. بنظر من كسى كه خبر را مى گويد... صحبت مى كند... نمى دانم چه جورى بگم... خلاصه... وقتى گوينده خبر را مى خواند معلوم است كه دارد روخوانى مى كند و آدم مى فهمد كليشه است و حس و حال اين دو جور مجرى با هم فرق مى كند. ببينيد، كسى كه خبر را مى گويد با شما حرف مى زند، يعنى دارد با شما زندگى مى كند. من اعتقاد دارم كه نبايد فقط متن را حفظ كنم و اعتقاد دارم نمايشنامه يا سناريو را علاوه بر تمرين بايد حتماً خواند. گاهى با صداى بلند تمام نقش‌ها را بايد خواند. خواند و با دقت خواند. در اثر اين خواندن‌ها شخصيتى كه قرار است بازى كنى كم كم پيدا مى كنى، مى بينى. وجودش را حس مى كنى. اين شخصيت كم كم مى آيد توى بغل آدم و بعد مى آيد توى تن آدم. اين جورى مى شود به نقش نزديك شد. تمام چيز هايى كه پيدا مى كنم از خواندن زياد سناريوست. يادم هست در تئاتر هم كه كار مى كردم هرگز متن را حفظ نمى كردم. حفظ كردن نقش فرقى با حفظ كردن تاريخ و جغرافى ندارد. ممكن است نمره قبولى بگيرى و قبول شوى ولى بعد به سرعت همه چيز را فراموش مى كنى. من هميشه مى خواندم و يادداشت مى كردم، مى خواندم و سئوال مى كردم و در نهايت با آن شخصيت و آن وضعيت زندگى مى كردم.وقتى نقشى توى دل من جا گرفت و آمد توى وجودم اجراى مناسب آن را چه در تئاتر و چه در سينما به راحتى پيدا مى كنم. البته تئاتر از نظر پيدا كردن صدا و مسائل ديگر با سينما فرق مى كند. در تئاتر تمرين خيلى زياد است و در اثر تكرار كم كم شخصيت پيدا مى شود، حركت پيدا مى شود، نفس كشيدن پيدا مى شود. در سينما چنين فرصتى به بازيگر نمى دهند و در عوض ماشين و تكنيك فنى به بازيگر كمك مى كند، كلوز آپ مى گيرند و... اما به هر حال چه در تئاتر و چه در سينما و چه در تلويزيون چيزى كه در درون من مى گذرد به خاطر آن چيزى است كه در درون من اتفاق افتاده و شكل گرفته. براى پذيرش نقش، اين من هستم كه انتخاب كننده ام. سناريو را مى خوانم و مى گويم اين بله و آن نه. پس در واقع من هستم كه كارگردان را انتخاب مى كنم. با كارگردان خوب اگر كار كنم خيالم راحت است. وقتى كارگردان متوسط است با خودم فكر مى كنم ببينم آيا مى توانم جور خودم را بكشم و گليم خودم را از آب بيرون بياورم يا نه؟



Wednesday, December 29, 2004

مهندسان هخامنشي با كشف راز عدد پي، ستون هاي عظيم تخت جمشيد را بنا نهادند


Example



مهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كردند.

عدد پي ( ۳/۱۴)در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد. كشف عدد پي جزو مهمترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.
«عبدالعظيم شاه كرمي» متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد در اين باره،‌ گفت: «بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته؛ نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضي دان استفاده مي كردند كه به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.»
دقت و ظرافت در ساخت ستون هاي دايره اي تخت جمشيد نشان مي دهد كه مهندسان اين سازه عدد پي را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمي در اين باره گفت: «مهندسان هخامنشي ابتدا مقاطع دايره اي را به چندين بخش مساوي تقسيم مي كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالي معكوس را رسم مي كردند. اين كار آنها را قادر مي ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاي دايره اي را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاري كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها ياري مي كرد. اين مهندسان براي به دست آوردن مقاطع دقيق ستون ها مجبور بودند عدد پي را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.»
هم اكنون دانشمندان در بزرگ ترين مراكز علمي و مهندسي جهان چون «ناسا» براي ساخت فضاپيماها و استفاده از اشكال مخروطي توانسته اند عدد پي را تا چند صد رقم اعشار حساب كنند. بر اساس متون تاريخ و رياضيات نخستين كسي كه توانست به طور دقيق عدد پي را محاسبه كند، «غياث الدين محمد كاشاني» بود. اين دانشمند اسلامي عدد پي را تا چند رقم اعشاري محاسبه كرد. پس از او دانشمنداني چون پاسكال به محاسبه دقيق تر اين عدد پرداختند. هم اكنون دانشمندان با استفاده از رايانه هاي بسيار پيشرفته به محاسبه اين عدد مي پردازند.
شاه كرمي با اشاره به اين موضوع كه در بخش هاي مختلف سازه تخت جمشيد، مقاطع مخروطي شامل دايره، بيضي، و سهمي ديده مي شود، گفت: «به دست آوردن مساحت، محيط و ساخت سازه هايي با اين اشكال هندسي بدون شناسايي راز عدد پي و طرز استفاده از آن غيرممكن است.»
داريوش هخامنشي بنيان گذار تخت جمشيد در سال 521 پيش از ميلاد دستور ساخت تخت جمشيد را مي دهد و تا سال 486 بسياري از بناهاي تخت جمشيد را طرح ريزي يا بنيان گذاري مي كند. اين مجموعه باستاني شامل حصارها، كاخ ها،‌ بخش هاي خدماتي و مسكوني، نظام هاي مختلف آبرساني و بخش هاي مختلف ديگري است.
مجموعه تخت جمشيد مهمترين پايتخت مقاومت هخامنشي در استان فارس و در نزديكي شهر شيراز جاي گرفته است.



Tuesday, December 28, 2004

داريوش خلیج فارس را دریای پارس نام نهاد


Example

بيش از 2 هزار سال پيش، آن هنگام كه داريوش بزرگ، كانال داريوش كه بعدها به سوئز مشهور شد را ساخت، به يادگار كتيبه‌اي در آنجا نصب كرد.اين سند قديمي‌ترين سند در دنياست كه نام خليج فارس را در خود جاي داده است. اين كتيبه اكنون در موزه لوور نگهداري مي‌شود.
ميراث خبر، گروه هنر، سارا امت‌علي _ بيش از 2 هزار سال پيش، آن هنگام كه داريوش بزرگ، كانال داريوش كه بعدها به سوئز مشهور شد را ساخت و به اين ترتيب درياي سرخ را به خليج عدن و اقيانوس هند پيوند داد، به يادگار خود كتيبه‌اي در آنجا نصب كرد كه قديمي‌ترين سند دنيا به شمار مي‌رود كه نام خليج فارس را در خود جاي داده است. اين كتيبه اكنون در موزه لوور نگهداري مي‌شود. دكتر «داريوش اكبرزاده»، سرپرست بخش كتيبه‌هاي موزه ملي ايران در اين باره مي‌گويد: «كتيبه كانال سوئز يكي از مهم‌ترين اسنادي است كه نام خليج فارس در آن با ظرافت تمام ذكر شده است. اين كتيبه كه به صراحت فرمان داريوش بزرگ را در حفر كانال سوئز بيان مي‌كند، 12 سطر دارد و به زبان فارسي باستان نوشته شده است. سطر اول تا چهارم اين کتيبه به ستايش اهورامزدا اختصاص دارد و در سطر چهارم توصيف سرزمين پهناور بزرگي به ميان آمده كه داريوش، شاه آن است.» او در خصوص نام خليج فارس در اين كتيبه مي‌گويد: «در سطر هفتم كتيبه از زبان داريوش آمده است(مي‌گويد داريوش شاه، من پارسي‌ام، از پارس، مصر را گرفتم، من دستور دادم اين جويبار (كانال) را كندند از سوي رود پيرآوه (پرآب = نيل) كه در مصر جاري است، كه به سوي درياي پارس مي‌رود، سپس من اين جويبار را دستور دادم كندن و آنچنان كه دستور دادم كنده شد و ناوگان از اينجا، يعني از مصر به آن سوي، يعني پارس حركت كردند آنچنان كه مرا كام بود). در سطر دهم اين كتيبه با عبارت "ابي دريه تيه هچاپارسا اَئي‌تي" به صراحت به نام درياي پارس اشاره كرده و هيچ شكي وجود ندارد، آب‌هايي كه اكنون خليج فارس نام دارد آن زمان درياي پارس قلمداد مي‌شده‌اند.» خليج فارس يا همان دريايي كه به دستور داريوش درياي پارس نامش نهاده بودند، نامي است به جاي مانده از كهن‌ترين منابع. منابعي كه از سده‌هاي قبل از ميلاد سر بر آورده و با پارس، نام سرزمين ملت ايران عجين شده است. خليج فارس كه امروز نامش از سوي موسسه نشنال جئوگرافي و جزاير سه گانه‌اش از سوي شوراي كشورهاي عربي خليج مورد تعرض قرار گرفته است درياي كم عمق نيمه بسته‌اي است، با مساحت 240 هزار كيلومتر مربع كه در جنوب غربي قاره آسيا و در جنوب ايران قرار دارد. زمين‌شناسان عقيده دارند كه در حدود پانصد هزار سال پيش، صورت اوليه خليج فارس در كنار دشت‌هاي جنوبي ايران تشكيل شد و به مرور زمان بر اثر تغيير و تحول در ساختار دروني و بيروني زمين، شكل ثابت كنوني خود را يافت. قدمت خليج فارس با همين نام آنچنان ديرينه است كه عده‌اي عقيده دارند خليج فارس گهواره تمدن عالم يا مبدا پيدايي نوع بشر است. اولين بار يوناني‌ها اين خليج را «پرسيكوس سينوس» ناميدند كه همان خليج فارس معنا مي‌دهد. از آنجا كه اين نام براي اولين بار در منابع معتبر تاريخ توسط غير ايرانيان نوشته شده است هيچگونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد. «استرابن»، جغرافي‌دان قرن اول ميلادي، نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام برده است. او محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان مي‌كند. همچنين «فلاديوس آريانوس» مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس نيست نام مي‌برد.



Monday, December 27, 2004

معرفی ده اکتشاف برتر سال 2004


کشف آثار وجود آب در گذشته مريخ که توسط دو مريخ نورد ناسا انجام شد در صدر فهرست ده اکتشاف علمی برتر سال 2004 قرار گرفته است.
اين فهرست که هرسال توسط مجله "ساينس" (Science) تهيه می شود همواره باعث اختلاف نظر ميان کارشناسان و دانشمندان شده است و فهرست امسال نيز از اين قاعده مستثنی نيست.

Example

مجلسه ساينس يافته های دو مريخ نورد را چاپ کرده است


مريخ نوردها عليرغم رقابت فشرده اکتشافات مهم ديگری، از جمله کشف يک گونه کوتوله هم خانواده انسان در اندونزی، در اين فهرست صدرنشين شدند.

اما دونالد کندی، سردبير مجله ساينس، گفت انتخاب جايگاه نخست در اين فهرست "کار چندان دشواری نيز نبوده است."

با اين حال همه با برداشت او موافق نيستند. برای برخی، اعلام خبر همانندسازی ژنتيکی جنين انسان توسط دانشمندان در کره جنوبی در ماه فوريه دارای اهميتی فراگير بوده است.

پروفسور کريستوفر هيگينز، مدير مرکز علوم بالينی شورای تحقيقات پزشکی در لندن، بريتانيا، گفت: "آن دستاورد (در کره جنوبی) دارای طيف گسترده ای از پيامدها خواهد بود و واقعا تحول مهمی است."

وی گفت: "من مريخ نوردها را در صدر نمی نشانم. البته دستاورد مهمی در زمينه فن آوری بوده است، اما آنها نشانه های حيات را کشف نکرده اند. اگر چنين کرده بودند، در آن صورت واقعه ای بی نهايت مهيج می بود."

دستاورد دانشمندان در کره جنوبی گام مهمی در جهت حرکت به سوی همانندسازی ژنتيکی برای مقاصد درمانی بود. اما پرفسور هيگينز همچنين آن را دارای تبعات فلسفی می داند.

Example

نخستين عکس مستقيم از يک سياره در
خارج از منظومه شمسی که حول ستاره ديگری می گردد
به فهرست ده اکتشاف برتر سال راه نيافت

وی به بی بی سی گفت: "اين واقعيت که می توان چنين کرد (همانندسازی جنين انسان)، ما را از برخی اسراری که در اطراف انسان شکل گرفته دور می کند؛ چيزهايی مثل وجود روح در انسان که بی پرده بگويم زاده تخيل محض است."

"به تدريج ما را به نقطه ای نزديک می کند که تشخيص می دهيم ما تنها نوع متفاوتی از حيوانات هستيم. علم يعنی تلاش برای درک اينکه از کجا می آييم و مقصود زندگی چيست."

"همانندسازی ژنتيکی (کلونينگ) جنين انسان نقطه آغاز پاسخگويی به اين پرسش ها بود. ممکن است پاسخی مطابق ميل مردم نباشد - چرا که ممکن است اشاره کند زندگی مقصودی ندارد - اما به نظر من خيلی مهم است."

رتبه دوم

اکتشاف حيرت انگيز ديگری داير بر اين که يک گونه کوتوله از انسان (موسوم به ال بی 1) تا همين 13 هزار سال قبل در جزيره "فلورز" در اندونزی می زيست، در مکان دوم اين فهرست جای گرفته است.

اين اکتشاف که در نشريه "نيچر"، رقيب نشريه ساينس، چاپ شده بود يکی از اميدهای صدرنشينی در اين فهرست به حساب می آمد.

آقای کندی در سرمقاله ساينس نوشت اين اکتشاف "قوه تخيل بسياری را تسخير کرد". اما افزود که همچنين باعث طرح سوالاتی شده و جنجال آفرين بوده است.

اما برای سيمون سينگ، نويسنده و گوينده برنامه های تلويزيونی، برجسته ترين کشف سال، تصويری بود که بشر برای نخستين بار موفق شد از يک سياره که حول ستاره ديگری می گردد تهيه کند.

Example

ال بی 1 يک انسان مونث بزرگسال به قد يک متر بود


اين عکس توسط منجمان در شيلی که محل چندين رصدخانه بزرگ اروپايی و آمريکايی است گرفته شد اما اصلا به اين فهرست راه پيدا نکرده است.

دکتر سينگ به بی بی سی گفت: "ما تاکنون ده ها سياره در خارج از منظومه شمسی پيدا کرده ايم و همين موضوع به تنهايی بينش ما نسبت به کيهان را عوض کرده است."

"اکنون می دانيم که سيارات ديگری وجود دارند زيرا می توانيم تاثير آنها را بر ستاره هايی که حول آنها می گردند ببينيم. اما اينکه در عمل سياره ديگری را ببينيم - حتی اگر شبيه سياره ما هم نباشد- کشفی خارق العاده است."

"خارق العاده از اين جهت که نه تنها از فن آوری لازم برای ديدن چنين شيئی برخوردار شده ايم، بلکه به اين خاطر که نشان می دهد ممکن است روزی سياره ای مانند زمين را ببينيم و شايد هم شواهد حيات در آن را کشف کنيم."

"برای من اين يک عکس تاريخی است و باور نمی کنم که در صفحه اول مجلات و روزنامه های سراسر جهان با آب و تاب منعکس نشد."

مهم ترين پيشرفت های علمی مجله ساينس برای سال 2004 به اين شرح است:

برنده: آب بر مريخ. اسپيريت و آپورچونيتی، دو مريخ نورد ناسا شواهد قانع کننده ای از وجود پايدار آب شور و اسيدی بر سطح سياره سرخ يافته اند.

'آدم کوتوله' اندونزيايی: تيمی از باستان شناسان به کشف خيره کننده يک گونه تازه هم خانواده انسان به قد يک متر که تا دوره های اخير در جزيره اندونزيايی فلورز زندگی می کرد نائل آمدند.

همانندسازی ژنتيکی انسان: محققان کره جنوبی با اعلام اين مطلب که جنين انسان را همانندسازی کرده اند در سراسر جهان خبرساز شدند. اين نخستين شاهد منتشر شده و "مرور شده از سوی ساير دانشمندان" داير بر عملی بودن اين تکنيک در سلول های انسان است.

درک چگاليده ها: در سال 2004، دانشمندان در درک گازهای فوق العاده سرد به نام چگاليده ها (condensates) گام های فوق العاده بزرگی برداشتند که به روشن شدن برخی مسائل مهم در فيزيک کمک کرد.

گنجينه پنهان دی ان ای: نشان داده شد که نقش "اوراق دی ان ای" (junk DNA) بسيار مهم تر از آن است که قبلا تصور می شد. معلوم شده است که وجود آنها برای کمک به بکار افتادن ژن ها در زمان و مکان مناسب بسيار حياتی است.

جفت پالسار: فيزيکدان های نجومی نخستين جفت شناخته شده پالسارها (pulsar) که همان ستاره های نوترونی گردان باشند را کشف کردند.

کاهش تنوع زيستی گياهان و حيوانات: در سال جاری مطالعات جامع و مفصلی که با بررسی مطالعات مربوط به دوزيست ها، پروانه ها، گياهان و پرندگان همراه بود، به يافته های نگران کننده ای درباره کاهش تنوع در ميان گونه های زيستی منجر شد.

آب زير ذره بين: نتايج تازه درباره ساختمان و رفتار شيميايی آب می تواند رشته های مختلف از شيمی گرفته تا علوم جوی را منقلب کند.

دارو برای فقرای جهان: به نوشته مجله ساينس، "شراکت عمومی-خصوصی" در سال 2004 به عنوان نيرويی مهم شکل گرفت و بر شيوه هايی که داروها توسعه داده شده و در کشورهای درحال توسعه توزيع می شوند تاثير گذاشت.

ژن ها در يک قطره آب: در سال جاری، پژوهشگران راه تازه ای برای شناسايی اشکال بسيار کوچک و بسيار دوردست حيات که قابل مشاهده نيستند کشف کردند. آنها آب را از محيط های متنوع جمع آوری و ترتيب ژن های شناور در آن را مشخص کردند.


Sunday, December 26, 2004

بهره گيرى نوين از سلول هاى خورشيدى


تصور كنيد ژاكتى پوشيده ايد كه تلفن همراه شما را در حال قدم زدن شارژ مى كند يا اينكه چادرمسافرتى اى داريد كه با شارژ باترى آن در طول روز، تمام شب از روشنايى برخوردار خواهيد بود يا ورقه هاى پلاستيكى كه بر روى پنجره عقب ماشين قرار مى گيرد و در حكم يك DVD عمل مى كند. چنين كاربردهايى به زودى با توليد نسل جديد صفحات خورشيدى متحقق و ميسر خواهد شد. تا سه سال ديگر نوعى صفحات تاشو و ظريف خورشيدى با نام H-Alpha solar يا H-AS وارد بازار تكنولوژى خواهد شد كه افق هاى نوينى را در عرصه ساخت و تجهيز فناورى هاى شخصى و خانگى در پيش رو خواهد گشود. اين صفحات خورشيدى جديد ارزان قيمت هستند و با توليد انبوه در پارچه ها و بافت ها و وسايل و حتى پشت بام ها استفاده خواهند شد.گروه پژوهشى كرولن به تازگى با نازك كردن هرچه بيشتر سلول هاى خورشيدى موفق به خم كردن آنها شده اند. صفحات خورشيدى قديمى از دو ورقه سيليكون نيمه رسانا كه توسط اتم هاى برون و فسفر پوشيده شده اند ساخته مى شدند. صفحات خورشيدى H-AS نيز به همين ترتيب ساخته مى شوند اما با قراردادن نوعى پليمر خاص در معرض درجه حرارت بالا، اين صفحات را با ضخامت يك ميكرومتر توليد مى كنند. سيليكون پليمر خاص فس به اندازه سيليكون كريستالى سخت و محكم است اما به دليل آنكه ضخامت آن يك ميكرومتر است قابل انعطاف نيز مى باشد. درجه حرارت مورد نياز براى توليد ورقه هاى H-AS در حدود ۲۰۰ درجه سانتى گراد است، درجه حرارتى كه در آن پلاستيك ذوب مى شود. به همين دليل به جاى تبديل مستقيم لايه هاى دريافت شده به پلاستيك، ابتدا آنها را به فويل هاى آلومينيومى تبديل مى كنند. پس از آنكه اين تركيبات سرد شدند، لايه پلاستيكى به آن افزوده مى شود و آلومينيوم از بين مى رود و بازيافت مى شود.


Saturday, December 25, 2004


Example



امروز سالگرد زلزله غم انگيز بم است زلزله اي كه بيش از ۴۲۰۰۰ قرباني گرفت و ارگ بم بزرگترين بناي خشتي جهان را در هم ريخت و يكي از بزرگان موسيقي ايران را جوان مرگ كرد، امروز سالگرد ايرج بسطامي هم هست كه زير آوار خانه خشتي وقديمي پدرش ماند و ديگر نه تنها صداي زيبايش طنين غمهاي ايرج وداغ برادر است كه آواز غمگنانه هزاران بمي زير آوار مانده و بازماندگان اين حادثه دلخراش است.درزير لينك چند تا از كارهاي ايرج بسطامي را ميبينيد كه با كليك بر آنها مي توانيد غمهاي هزاران بمي را از حنجره ايرج بسطامي بشنويد
۱.
گريه كن
۲.وطن من
۳.رقص نگاه
۴. آوازوساز
۵.
اي عاشقان
۶.سكوت
۷.
باده شبگير
۸.
موسم گل
۱۰.غم عشق
۱۱.وطن من
۱۲.بوي نوروز
۱۳.سلسله موي دوست

Friday, December 24, 2004

عکسهای زیبا از تهران


اگه اینجا رو کلیک کنید کلی عکس زیبا از یک شهر می بینید، اشتباه نکنید لس آنجلس نیست تهران خودمونه چون می دونم عکسها خیلی زیادن و ممکنه حوصله نکنید همش رو ببینید یه
سریشو انتخاب کردم که دیدنش خالی از لطف نیست
Example

Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example

Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example

Example


Example
Example
Example
Example
Example

Example
Example
Example

Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example
Example