Thursday, January 27, 2005

بحث در مورد مسائل اجتماعي



سلام دوستان
جهت تفكيك مسائل از هم اين قسمت رو واسه بحث در مورد مسائل اجتماعي ايجاد كردم. خواهش مي كنم دوستان عزيز به چهار چوب ايسائو احترام بگذارندكه يك انجمن غير سياسي وغير مذهبي هست.واگر كسي احساس نياز به يك انجمن سياسي مي كنه مي تونه يه انجمن سياسي به ثبت برسونه و اونجا به فعاليت سياسي بپردازه.


نظرخواهي در مورد روز ايران


سلا م به همه دوستان وتشكرازتمام عزيزاني كه به نوعي در برگزاري مراسم روز ايران سهيم بودند.مي خواستم اسم دوستان رو ذكر كنم ولي ترسيدم كسي از قلم بيفته و خداي نا كرده ناراحت بشه ولي در اين ميون دلم نيومد از زحمتهاي آقايان اكبري و احمدي و سارا خانم ياد نكنم.به هر صورت از زحمات تمامي دوستان كه تلاش كردند اين برنامه به نحو احسند اجرا بشه ممنونم و واقعا تمامي دوستان خيلي خوب كارشون رو انجام داده بودند.دست مريزاد.


ضمنا دوستان مي تونند در زير همين نوشته پيغامشون رو با ذكر نام بنويسند.اگر كسي اسمشو ننويسه پيغامش حذف مي شه. دليلشم اينه كه ميخواهيم سنديت نوشته ها حفظ بشه.

بهرام




Saturday, January 22, 2005

اولين «تصوير متحرك» جهان در شهر سوخته پيدا شد


۵ هزار سال پيش،يک هنرمند نقاش روي جام سفالين طرحي از يك «بز» را ترسيم كرد...اينجا را کليک کنيد.

Example



پنج هزار سال پيش در «شهر سوخته»، هنرمند نقاش، روي يك جام سفالين طرحي از يك «بز» را ترسيم كرد. او در نظر داشت كه نقش بز را در اطراف دهانه جام تكرار كند، اما وقتي شروع به كار كرد، توانست در 5 حركت، بزي را طراحي كند كه به سمت درختي حركت كرده و از برگ آن تغذيه مي‌كند. اين اولين باري بود كه در جهان باستان، «تصوير متحرك» پا به عرصه حيات گذاشت.
سفال‌ها در جهان باستان، نقش «بوم» را براي نقاشان و هنرمندان زمان خود ايفا مي‌كردند. آنها با نقاشي روي سفال‌هاي مختلف از اعتقادات و محيط اطراف خود به ويژه طبيعت پيرامون‌شان به عنوان يك سمبل و نماد استفاده مي‌كردند.
در سفال‌هاي «شهر سوخته»، كه از متمدن‌ترين و پيشرفته‌ترين تمدن‌هاي باستاني در پنج هزار سال پيش است، نقش بز و ماهي بيش از هر نقش ديگري ديده مي‌شود. بز و ماهي، دو حيواني هستند كه در اين منطقه بيش از هر حيوان ديگري از آنان استفاده مي‌شد و ساكنان شهر سوخته را به ادامه حيات اجتماعي خود اميدوار مي‌كرد.
كشف اين سفال با نقاشي متحرك ثبت شده روي آن، در ميان سفال‌هاي اين منطقه نيز بي‌مانند بوده است. اين نقاشي، حركت تصاوير را در كوتاه‌ترين زمان ممكن روي جامي كه دهانه آن 8 سانتي متر قطر دارد، نشان مي‌دهد. در ديگر سفال‌هاي يافته شده در شهر سوخته نقوش متفاوتي ديده مي‌شود كه برخي اوقات تكرار شده‌اند، اما حركتي در آنها ديده نمي‌شود. از نگاه باستان‌شناسان اين كشف نشان دهنده آن است كه مردمان شهر سوخته بسيار باهوش، هنرمند و در زمان خود پيشرو بوده‌اند.
«منصور سجادي»، باستان‌شناس و سرپرست هيات كاوش در شهر سوخته در اين باره به «ميراث خبر» گفت: «در كاوش‌هاي خود روي محوطه باستاني شهر سوخته به نكته بسيار جالبي برخورد كرديم. در جريان كاوش گوري كه ظرف سفالين با نقاشي متحرك از آن به دست آمده بود، به اسكلتي برخورد كرديم كه به احتمال فراوان تصويرگر همين جام بوده است. روي اين جام سفالين نخودي رنگ، تصوير يك بز و يك درخت ديده مي‌شود. نقاشي اين جام بسيار هنرمندانه دور تا دور آن انجام شده است. تصويرگر اين جام، بز را به حركت وا داشته و آن را با يك حركت جهشي به درخت نزديك كرده است. حركت در اين تصاوير به خوبي مشاهده مي‌شود.»
باستان‌شناسان با نزديك كردن اين تصاوير به يكديگر موفق شدند نمونه‌اي از يك تصوير متحرك را در قالب يك فيلم 20 ثانيه‌اي به دست آورند.
سرپرست تيم كاوش در شهر سوخته درباره كشف اخير خود گفت: «حركت بز به سوي درخت و تغذيه او از برگ درختان در 5 حركت مصور شده است. در اين تصاوير نه تنها بز به سمت درخت حركت مي‌كند، بلكه جهش وي و پريدن بز روي برگ درختان كاملا ديده مي‌شود.»
به گفته اين باستان‌شناس، بز از جمله حيواناتي است كه در رسيدن به ارتفاعات تبحر داشته و مي‌تواند با يك حركت جهشي به سمت بالا حركت كند. هنرمند نقاش شهر سوخته‌اي، با دقت و زبردستي موفق به تصوير كردن جهش اين بز شده است.
از اين جام براي نوشيدن استفاده مي‌شده است. ارتفاع اين جام 10 سانتي‌متر است و روي يك پايه استوار شده است.
«سجادي» درباره منحصر به فرد بودن اين تصاوير در دنياي باستاني گفت: «تاكنون در دوره‌هاي پيش از تاريخي چنين تصاويري ديده نشده و ما براي اولين بار به اين تصوير در «شهر سوخته» برخورد كرده‌ايم. در بسياري از ظروف، اشكالي را مي‌بينيم كه تنها تكرار شده‌اند، اما حركتي در آنها ديده نمي‌شود. تحقيقات ما نشان داده است كه اين نقش، قديمي‌ترين ايده مردمان باستان براي ارايه «تصوير متحرك» و به تعبير امروزي «انيميشن» است.»
محوطه باستاني شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از ميلاد، توسط مهاجراني كه از چهار گوشه به ‌آن مهاجرت كرده‌اند، بنا شده است. اين شهر اعجاب‌انگيز، يكي از شهرهاي بسيار متمدن و پيشرفته در چند هزار سال پيش بوده است كه توجه بسياري از باستان‌شناسان جهان را به خود جلب كرده است. شهر سوخته در سيستان و بلوچستان امروزي قرار دارد و تاكنون 8 فصل كاوش و حفاري مداوم در آن انجام شده است.

CHN



كشف يك قطعه فلز در سطح مريخ


ايسنا: مريخ نورد «فرصت» كه مدت شش ماه در درون يك دهانه آتشفشانى در مريخ به بررسى لايه هاى مختلف خاك اين سياره قرمز مشغول بود، پس از بيرون آمدن از اين دهانه، با دو شىء جالب توجه برخورد كرده است. قطعه نخست بخشى از سپر محافظ خود اين مريخ نورد است كه پس از به زمين نشستن مريخ نورد از آن جدا شده و قطعه ديگر يك تكه فلز است كه از دل يك شهاب سنگ خارج شده و بر خاك مريخ فرو افتاده است. كشف اين دو شىء براى دانشمندان بسيار ارزشمند است. متخصصان با بررسى قسمت هاى مختلف اين سپر محافظ، مى توانند اطلاعات بهترى درباره چگونگى ساخت سپرهاى آينده و بخش هاى محافظ سفينه هايى كه قرار است در آينده در مريخ بنشينند به دست آورند. شىء دوم نيز مى تواند اطلاعات بسيار ارزشمندى درباره منشاء منظومه شمسى و عمر اجزاى مختلف آن در اختيار دانشمندان قرار دهد. معمولاً بخش بزرگى از شهاب سنگ هايى كه بر روى زمين يا ديگر سيارات شمسى سقوط مى كنند تكه هاى بزرگ جدا شده از خرده سيارك هايى هستند كه در منظومه شمسى به دور خورشيد در گردشند. اين قبيل شهاب سنگ ها عمدتاً از قسمت هاى بيرونى خرده سيارك ها جدا شده اند و جنس شان از خاك و سنگ است، اما شهاب سنگ هاى فلزى كه عمدتاً از جنس نيكل يا آهن هستند به هسته مذاب اين خرده سيارك ها تعلق دارند و برخلاف بخش هاى بيرونى پيش از سرد شدن از چگالى زيادى برخوردار شده اند. اين قبيل شهاب سنگ هاى فلزى كه در قياس با بخش هاى بيرونى خرده سيارك ها محفوظ تر مانده اند اطلاعات دست اولى از دوران اوليه شكل گيرى خرده سيارك و ديگر اجرام منظومه شمسى در خود جاى داده اند كه براى دانشمندان باارزش است. بنابر اعلام پايگاه ملى داده هاى علوم زمين، در حالى كه كار مطالعه بر روى شهاب سنگ فلزى به خوبى پيش مى رود مطالعه در سپر جدا شده «فرصت» با اندكى دشوارى همراه بوده، زيرا اين سپر مخروطى شكل كه به دو نيم شده با قسمت محدب خود بر روى زمين قرار گرفته و بنابراين بخش بيرونى آن كه بيشترين ميزان حرارت و فشار را در حين فرود مريخ نورد تحمل كرده بر روى خاك است و از دسترس دوربين هاى مريخ نورد به دور مانده است. با اين حال دانشمندان اميدوارند بتوانند با استفاده از دوربين هاى ميكروسكوپى مريخ نورد تصاوير دقيقى از بخش هاى مختلف اين سپر محافظ به دست آورند.


Wednesday, January 19, 2005

نمايش فيلم آدم برفي



Example



مكان:سالن اجتماعات ساختمان سايت دانشگاه اتاوا
H0104آدرس:دانشگاه اتاوا،ساختمان سايت،طبقه زير زمين ، اتاق
زمان :جمعه 21 ژانويه راس ساعت۵ بعد از ظهر

Tuesday, January 18, 2005

اختراع لباس درمانگر زخم


محققان آمريكايى موفق به طراحى و توليد يك لباس جديد فعال زيستى شده اند كه مى تواند خونريزى را متوقف كرده و همزمان مانع از بروز عفونت شود. بهترين كاربرد اين لباس براى بهبود زخم ها و جراحات سربازان، كوهنوردان، ماموران آتش نشانى، صخره نوردان و كاركنان فوريت هاى پزشكى است. سطح اين لباس شامل پلى استرى است كه از يك تركيب مقاوم در برابر عفونت و با ويژگى هاى منعقدكننده خون تهيه شده است. همچنين در داخل اين ساختار ماده پلى استر با پلى اورتان جاسازى شده كه خاصيت ارتجاعى ايجاد مى كند. اين محصول به فرد مجروح يا پرسنل اورژانس امكان مى دهد كه از اين سطح فعال زيستى با بانداژ محل زخم براى بهبود جراحت فرد استفاده كنند. بدون اين لباس فرد آسيب ديده بايد ابتدا با فشار مستقيم دست خونريزى را بند بياورد، سپس از داروهاى لخته كننده و ضدعفونى كننده استفاده كرده و پس از آن محل جراحت را باندپيچى كند.

Monday, January 17, 2005

تفكيك زبان هاى مختلف توسط موش ها



Example


ايرنا: تحقيقات جديد نشان مى دهد موش ها با توجه به ريتم متفاوت زبان هاى آلمانى و ژاپنى، اين دو زبان را از يكديگر تشخيص مى دهند. نتايج تحقيقات دانشمندان پارك علمى «بارسلونا» حاكى از آن است كه حيوانات به ويژه پستانداران، مدت ها قبل از آنكه انسان ها سخن گفتن به زبان هاى مختلف را آغاز كنند، از برخى مهارت ها و توانايى هاى مرتبط با درك و استفاده از زبان برخوردار بوده اند. اين نخستين بارى است كه توانايى درك زبان هاى انسان در حيوانى به غير از ميمون، ديده مى شود. محققان پارك علمى «بارسلونا» در اين مطالعه توانايى تشخيص زبان هاى مختلف را در۶۴ موش مورد آزمايش قرار دادند و علت انتخاب زبان هاى ژاپنى و آلمانى نيز اين بوده كه زبان هاى مذكور از لحاظ ريتم، ساختار و نحوه استفاده از كلمات، تفاوت هاى زيادى دارند. اين موش ها به گونه اى آموزش ديدند كه در هنگام شنيدن زبان هاى آلمانى و ژاپنى از خود واكنش نشان داده و جايزه دريافت كنند. تحقيقات نشان داد موش هايى كه براى پاسخ دادن به زبان ژاپنى آموزش ديده بودند، در برابر زبان آلمانى از خود واكنش نشان نداده و موش هايى نيز كه براى پاسخ به زبان ژاپنى آموزش ديده بودند، در هنگام شنيدن زبان آلمانى از خود واكنشى نشان نمى دادند. به گفته دانشمندان، نتايج اين مطالعه نشان مى دهد موش ها از برخى توانايى ها برخوردارند كه انسان ها از آن براى درك زبان استفاده مى كنند. محققان عقيده دارند تحقيقات مذكور، اين موضوع كه انسان هاى نخستين به چه تكامل هايى دست يافته اند كه بر خلاف ساير پستانداران امكان استفاده از زبان برايشان فراهم شده را روشن مى كند.


Saturday, January 15, 2005

تصاوير و داده های تازه 'هويگنز' از تايتان



Example





دانشمندان معتقدند که کاوشگر بر يک ناحيه مسطح فرود آمده است
دانشمندان اولين نتايج داده های کاوشگر فضايی هويگنز، پس از فرود بر تايتان، بزرگترين قمر کيوان، را به همراه يکرشته از تصاوير جديد از سطح اين قمر منتشر کرده اند.
اين دانشمندان همچنين صداهای ضبط شده توسط هويگنز به هنگام ورودش به جو تايتان را پخش کردند.

تصاوير رنگی از تايتان نشان می دهند که سطح اين قمر برنگ نارنجی روشن است و در سطح تايتان تکه های بزرگی که احتمالا از يخ تشکيل شده وجود دارد.

يکی از دانشمندان درباره نتايج داده های کاوشگر فضايی هويگنز، از سطح تايتان می گويد که در آنجا تپه ها و مناطقی وجود دارد که مانند صخره است.

به گفته اين محقق به نظر می رسد که در روی برخی از تپه ها، کانال و يا چاهکهايی وجود دارد که البته اين بدان معنا نيست که آنها اکنون درون خود مايعی دارند اما مسلما قبلا آنجا نوعی مايع وجود داشته است.

وی می گويد احتمال دارد که اتان و يا متان به صورت باران بر روی اين تپه ها می باريده و بعد به پايين جاری می شده است.

Example



هويگنز اطلاعات را برای سفينه مادر، کاسينی، که در مدار کيوان می ‌گردد مخابره می‌ کند تا اين امواج را مجددا به سوی زمين ارسال کند

داده‌ هايی که توسط هويگنز گردآوری می ‌شود می ‌تواند اطلاعات دقيقی را درباره شرايط شيميايی و آب و هوايی اين سياره فراهم کند.

دانشمندان عقيده دارند شرايط شيميايی سياره تايتان، که آکنده از مولکول‌ های نيتروژن، متان و ساير مواد ارگانيک (کربنی) است، به شرايط زمين در چهار ميليارد و 600 ميليون سال پيش شباهت دارد.

بنابراين، مطالعه اين شرايط می ‌تواند به دانشمندان شناخت بيشتری از آن دسته واکنش ‌های شيميايی بدهد که زمينه را برای پيدايش حيات روی کره زمين آماده کردند.

پيشتر و بدنبال فرود اين کاوشگر بر سطح اين قمر کيوان ژان ژاک دوردين، مدير کل آژانس فضايی اروپا، که بسيار هيجان زده بود، گفت: "ما نخستين بازديدکنندگان تايتان هستيم."

روز جمعه (14 ژانويه) پايگاه زمينی آژانس فضايی اروپا، با ارسال امواجی از سوی اين سفينه، از فرود موفقيت آميز آن باخبر شد.

تلسکوپ راديويی عظيم "گرين بنک" در ويرجينيای غربی، امواج حامل اين اطلاعات را رديابی کرد که نشانه ‌ای بر فعال بودن و سلامت اين فضاپيما است.

اين دورترين نقطه در منظومه شمسی است که بشر موفق به فرود آوردن يک سفينه فضايی بر آن می شود.

تحقيقات علمی فضاپيمای هويگنز درباره اين دنيای اسرارآميز و ناشناخته می ‌تواند نشانه ‌هايی درباره چگونگی آغاز حيات بر روی زمين به دست بدهد.

هويگنز اطلاعات را برای سفينه مادر، کاسينی، که در مدار کيوان می ‌گردد مخابره می‌ کند تا اين امواج را مجددا به سوی زمين ارسال کند.

پروفسور ديويد ساوت وود، مدير بخش علمی آژانس فضايی اروپا گفت: "ما امروز کاری را انجام می ‌دهيم که برای قرن‌ ها باقی خواهد ماند. آنچه اهميت دارد، اسم من نيست بلکه کاری است که انجام می ‌دهيم."

او گفت: "اگر کريستف کلمب تصميم نگرفته بود که از اقيانوس اطلس بگذرد و اگر گفته بود که اين سفر دو ماه طول خواهد کشيد، ملکه ايزابلا پول هنگفتی را صرفه جويی می ‌کرد. شما ناگزير هستيد که ريسک کنيد وگرنه اگر جسارتی نباشد، دستاوردی هم نخواهد بود."

فضاپيمای کاسينی که در ژوئيه 2004 به سياره کيوان رسيد، در طول هفت سال گذشته سفينه هويگنز را در مسافتی بيش از هزار ميليارد کيلومتر در فضا حمل می کرد.


BBC

انسان یک میلیون ساله ایرانی را چه مي ناميد؟



Example

نخستين بقاياي انسان يك ميليون ساله در منطقه فسيلي مراغه آذربايجان شرقي به دست آمده است. كارشناسان ديرين شناسي در بررسي‌هاي خود در منطقه فسيلي مراغه در استان آذربايجان شرقي سه قطعه دندان متعلق به يك انسان يك ميليون ساله را كشف كردند.
«هومواركتوس‌ها» يا نخستين انسان‌هاي راست قامت؛ حدود يك تا 5/1 ميليون سال پيش مي‌زيسته‌اند. اين انسان‌ها، نخستين انسان‌هايي هستند كه آتش را كشف كردند. آنها در غار‌ها زندگي مي‌كردند،با شكار آشنا بودند و ابزارهاي اوليه هم مي‌ساختند. به اعتقاد كارشناسان وجود فسيل حيوانات عظيم الجثه در اين منطقه مي تواند بر شرايط مناسب اين منطقه براي سكونت انسان هاي اوليه و استقرار آنها در ميليون ها سال پيش بيشتر تاكيد كند.
يقاياي قديمي‌ترين انسانی كه در سطح جهان به دست آمده، مربوط به يك انسان 3/3 ميليون ساله است كه در كشور اتيوپي شناسايي شده. اين انسان به لوسي (Lusy) شهرت دارد.( برای خواندن متن کامل خبر این جا را کلیک کنید)





Thursday, January 13, 2005

ساخت هوشمندترين روبات جهان



Example



ايسنا: دانشمندان كره جنوبى موفق به ساخت هوشمند ترين روبات جهان شده اند كه به ادعاى آنها مى تواند مانند انسان فكر كند و ياد بگيرد. اين دانشمندان مى گويند: روباتى ساخته شده كه شبيه به نوجوانى كوچك با لباس فضايى آبى و خاكسترى است، اولين روبات شبكه بى سيمى شبيه انسان به شمار مى رود. اين روبات بر خلاف ساير روبات ها از طريق يادگيرى به علم خود مى افزايد و از طريق يك شبكه مخابراتى بى سيم با سرعت بالا به يك رايانه خارجى مرتبط شده و مى تواند اطلاعات را با يك سرور مبادله كرده و به سرعت نسبت به محيط اطراف واكنش نشان دهد. برخلاف روبات هاى شبه انسان فعلى كه توانايى هوشى آنها به طور عمده با يك مدار داخلى ثابت شده است، اين روبات شبكه اى مى تواند از طريق سرور خارجى خود اطلاعاتش را افزايش دهد. اين روبات كه به حسگرهاى بصرى و قدرتى مجهزاست، حركات و گفتار را شناسايى مى كند و سپس اطلاعات را به سرور مى فرستد تا پردازش شود و پس از آن دستوراتى را دريافت مى كند كه به آن اجازه مى دهد تا با مردم و محيط اطراف خود تعامل داشته باشد. از اين روبات مى توان در آينده به عنوان يك همكار خانگى يا ادارى بسيار هوشمند كه هميشه آماده سرويس دهى به صاحب خود است، استفاده كرد.


Tuesday, January 11, 2005

كشف مركز بزرگ صنعتي ۵ هزار ساله نزديك جيرفت


توليد گسترده كالاهاي صنعتي توسط ساكنان حوزه هليل رود به اثبات رسيد

Example


با كشف نخستين مركز بزرگ صنعتي حوزه تمدن جيرفت، وجود كارگاه هاي بزرگ صنعتي و توليد انبوه كالاهاي سفالي،‌ مفرغي و سنگي در اين منطقه در پنج هزار سال پيش، به اثبات رسيد.



با كشف نخستين مركز بزرگ صنعتي حوزه تمدن هليل رود، وجود كارگاه هاي بزرگ صنعتي و توليد انبوه كالاهاي سفالي،‌ مفرغي و سنگي در اين منطقه در پنج هزار سال پيش، به اثبات رسيد.
محوطه هاي باستاني كنار رودخانه هليل رود كه در سطح جهان به تمدن جيرفت شهرت يافته اند، از مهمترين سكونت‌گاه هاي بشر محسوب مي شوند. در كاوش هاي باستان شناسي و حفاري هاي غيرمجاز در اين محوطه ها تاكنون آثار سنگي،‌ سفالي و بقاياي معماري از هزاره سوم پيش از ميلاد به دست آمده است.
«داوود آبيان» سرپرست هيات بررسي و شناسايي حوزه تمدن هليل رود در مورد كشف مركز صنعتي، گفت: «در طرح بررسي و شناسايي محوطه هاي باستاني،‌ در نزديكي شهرستان عنبرآباد در جنوب شهرستان جيرفت، نخستين مركز صنعتي اين حوزه تمدني كشف شد. اين كشف نشان دهنده توليد انبوه كالاهاي صنعتي و صادرات آنها به نقاط مختلف در پنج هزار سال پيش است.»
وي با اشاره به اين كه اين مركز داراي معماري منظم و بيش از 30 هزار مترمربع وسعت است، گفت: «در بررسي هاي انجام شده در اين محوطه به آثاري از كارگاه هاي سفالگري،‌ كوره ها، كارگاه هاي مفرغ سازي و ساخت ظروف مرمر برخورد كرديم.»
طي چند سال گذشته در كاوش هاي غيرمجاز در جيرفت، هزاران قطعه شي سنگي، سفالي و مفرغي به دست آمد كه بسياري از كارشناسان به ساخت آنها در اين محوطه ها اطمينان داشتند. اما هنوز شواهد مستندي را براي اثبات وجود اين كارگاه ها به دست نياورده بودند.
در بررسي و شناسايي حوزه تمدن هليل رود، علاوه بر كشف اين محوطه صنعتي، شش گورستان بزرگ هم در اطراف آن شناسايي شد.
به گفته «آبيان» كشف اين گورستان ها كه هر كدام حدود 240 مترمربع وسعت دارند، نشان دهنده جمعيت زياد اين مركز صنعتي در پنج هزار سال پيش است.
محوطه هاي باستاني حوزه هليل رود در استان كرمان و در فضاي بين شهرستان هاي جيرفت، كهنوج، بافت و عنبرآباد جاي گرفته است. تاكنون در طول 400 كيلومتر حاشيه رودخانه هليل رود، بيش از 120 محوطه باستاني شناسايي شده است.
همزمان با فعاليت هاي بررسي و شناسايي محوطه هاي باستاني حوزه هليل رود، هياتي متشكل از 20 نفر از كارشناسان و متخصصان داخلي و خارجي به سرپرستي «يوسف مجيدزاده» به كاوش هاي علمي مشغول اند. اين گروه، هفته گذشته در اولين كاوش هاي خود توانست نخستين مهر سنگي اين محوطه را كشف كند.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان ايراني و خارجي آنچه كه تاكنون در حوزه تمدن هليل رود كشف شده، بيانگر سكونت در سرزميني به وسعت تمدن سومر در بين النهرين است.
به اعتقاد «مجيدزاده» يافته هاي جيرفت نشان مي دهند اين محوطه از تمدن سومر پيشرفته تر بوده است و كالاهاي توليدي اين حوزه تمدن به بين النهرين صادر مي شده است.




Sunday, January 09, 2005

به مناسبت سالروز قتل ميرزا تقى خان اميركبير



رگ هايى كه در حمام فين گشوده شد

آنادردى كريمى

Example

امروز سالگرد قتل مردى است كه در تاريخ معاصر ايران از او به نيكى ياد مى شود. امروزه نام و لقب او زينت بخش نام دانشگاه و خيابان ها است. كمتر ايرانى است كه نام او را نشنيده باشد. او ميرزاتقى خان فراهانى معروف به اميركبير صدراعظم ناصر الدين شاه قاجار است.
تاريخ تولد او به طور دقيق معلوم نيست، اما فريدون آدميت، حدس مى زند كه سال تولد او ۱۲۲۲ هجرى است. در هزاره فراهان متولد شد. خانواده پدر و مادرى او از طبقه پيشه ور بودند. پدرش كربلايى محمد قربان نام داشت كه نخست آشپز ميرزا عيسى (ميرزاى بزرگ) قائم مقام اول بود و پس از او همين شغل را در دستگاه پسرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانى داشت. قائم مقام به او علاقه مى ورزيد و فرزند او را نيز دوست داشت.اميركبير آينده، بسيارى از آموخته هاى خود را مديون قائم مقام بود. در واقع بايد گفت «اميركبير از زمان خردسالى در سايه سه مردى بزرگ شده و تربيت يافت كه نه تنها جملگى خواهان تغييرات و اصلاح طلب بودند، بلكه به لحاظ اخلاق و رفتار هاى سياسى بدون ترديد يك سروگردن بالاتر از هم عصران و هم رديفان خود به شمار مى آمدند. او از قائم مقام معرفت، كتابت، انشا و كياست آموخت و خدمت به عباس ميرزا او را وارد افق هاى اصلاح طلبى و ترقى خواهى كرد.» (سنت و مدرنيته ص ۲۴۳).ميرزاتقى خان از دوران كودكى به فراست و تيز هوشى مشهور بوده و داستان ها از دوران كودكى و نوجوانى او نقل شده است. قائم مقام او را ستوده است. او پله هاى ترقى را يكى يكى پيمود.او ابتدا از منشيان دستگاه قائم مقام بود، سپس در خدمت ميرزا محمدخان زنگنه اميرنظام به معاونت او رسيده و به لقب وزير نظام ملقب گرديده است. او قبل از رسيدن به صدارت سه ماموريت برون مرزى داشته است. دو بار به روسيه و ايروان و يك بار هم به عثمانى و به شهادت تاريخ در هر سه مورد از خود كفايت و شايستگى نشان داده است. سفر اول او به روسيه كه به همراه خسرو ميرزا براى عذر خواهى از قتل گريبايدوف در تهران بود، براى امير كبير آينده بسيار جالب و تاثير گذار بوده است و به تعبير آدميت «بسيار آموزنده بود». (اميركبير و ايران، ص ۶۰)او در آنجا با پيشرفت هاى دنياى جديد آشنا شد، كارخانه ها را ديد، از آموزشگاه ها و دانشگاه ها بازديد كرد و «اعجاز علوم غربى را به چشم ديدند.» يكى از مهم ترين ماموريت هاى او شركت در انعقاد معاهده ارزنه الروم در عثمانى بود. اقبال آشتيانى كفايت و كاردانى او را در اين ماموريت ستوده است. روبرت كرزن دبير نمايندگى انگليس در اين كنفرانس درباره او چنين نظر داده است: «ميرزا تقى خان وراى هرگونه قياسى، برجسته ترين نمايندگان چهار دولت بود كه در كنفرانس ارزنه الروم گرد آمده بودند.» (همان، ص ۶۲)
اميركبير با برخى از اصلاحات دولت عثمانى آشنا شد، پاره اى از كتاب ها و روزنامه ها را مطالعه كرد و حتى دستور ترجمه بعضى از كتاب ها را داد. بى شك اين ماموريت نيز در تصميم گيرى هاى آينده او براى اصلاحات بى تاثير نبوده است.
نقش اميركبير در به سلطنت رساندن ناصر الدين شاه بسيار چشمگير است و اگر كاردانى و شايستگى و تدابير او نبود ناصر الدين شاه به راحتى نمى توانست بر تخت سلطنت جلوس كند.اميركبير هنگامى صدراعظم شد كه كشور از هر لحاظ دچار مشكلات عديده بود. خزانه خالى بود، دستگاه دولت بى سروسامان و آشفته بود، علاوه بر فتنه سالار و بابيه مدعيان سلطنت و صدارت در هر گوشه منتظر فرصت و موجب اختلال بودند. نظام لشگرى پريشان بود... عده مفت خوارانى كه به انواع مختلف از محمدشاه و حاجى ميرزا آقاسى صدراعظم قبلى فرمان تيول و مستمرى در دست داشتند از شماره بيرون بود. عمال خارجى به هر نحو مى خواستند در كار هاى داخلى كشور مداخله مى كردند و... (تاريخ ايران پس از اسلام، ص ۷۰۷) «اميركبير در آغاز امر به قلع و قمع سالار در خراسان و دفع فتنه پيروان باب و سركوب كردن شورشيان فارس و بختيارى همت گماشت.» او در زمينه هاى مختلف به اقدامات اصلاحى پرداخت. او با آنكه مخالفان زيادى در اين كار داشت، «با اراده ثابت و محكم و بدون ترديد و تزلزل دست به اصلاحات كشورى و لشگرى زد.» (ايران در دوره سلطنت قاجار، ص ۱۶۲) ذكر تمامى اصلاحات مقدور نيست ولى به مواردى چون ۱- اصلاحات عمومى مانند اصلاحات تشكيلات ادارى كشور، برانداختن خريد و فروش حكومت ولايات، تغيير اصول مالياتى ايران، سروسامان دادن ماليه و خزانه مملكت، كاستن از مواجب مستمرى هاى گزاف شاهزادگان و درباريان و ديوانيان و السلاطين... ۲- اصلاح وضع نظام به مواردى چون استخدام مشاقان نظام اروپايى، برقرار كردن جيره و مواجب معين براى افسران و سربازان، ايجاد كارخانه اسلحه سازى و... ۳- اصلاح دستگاه عدالت: ديوانخانه و دارالشرع را بر اصول تازه اى بنياد نهاد، امور عرفى و شرعى را از هم جدا ساخت، اقليت مذهبى زردشتى و مسيحى و يهودى را از اجحاف ها رهانيد، آئين آزار و شكنجه را ممنوع گردانيد، رسم بست نشستن را شكست و حكومت قانون را استوار گردانيد. ۴- اصلاح اخلاق مدنى: رشوه خوارى و دزدى و پيشكش دادن حكام، تملق گويى، چاپلوسى و... را برانداخت. ۵- توسعه فرهنگ: علاوه بر اعزام عده اى براى آموزش به خارج كشور، در داخل به تاسيس دارالفنون پرداخت. ۶- كاستن از نفوذ سفارت انگلستان و روسيه و محدود كردن قدرت آنان. ۷- توسعه كشاورزى. ۸- پيشرفت تجارت و پشتيبانى جدى از بازرگانى داخلى و خارجى ايران. ۹- تلاش براى نوسازى شهر تهران و ايجاد رفاه براى اهالى آن و ساختن بازار، كاروانسرا و...در اينجا فقط به موارد مهم پرداختيم و نويسندگان تفصيل آن را آورده اند. او در مدت سه سال و دو ماه و سه روز صدارت خود به چنين اصلاحات مهم و ارزشمندى دست زده بود.حتى خدمات و اقدامات او مورد توجه محمدحسن خان اعتماد السلطنه، پسر قاتل اميركبير نيز قرار گرفته است و او نيز نتوانسته نتايج مثبت كار او را انكار كند. اميركبير فوق العاده در ايجاد امنيت موفق بوده است كه اعتمادالسلطنه در اين باره نوشته است: «چنان نظم و نسقى داد كه هيچ قادر مطلقى بر بيچاره فقيرى نمى توانست تعدى كند. دزدى و هرزگى و شرارت سابق از ميان رفت.» يا «ميرزا تقى خان اتابك اعظم خدمات بزرگى به دولت كرد و نام دولت ايران را در خارجه بلند ساخت.» (صدر التواريخ، ص ۲۱۲ _ ۲۱۰).بى ترديد اقدامات و اصلاحات او براى جامعه ايران بسيار مفيد بود، اگر «جميع رعايا به بودن امير راضى بودند» اما سه نيرو با او و اصلاحاتش موافق نبودند. آدميت مى نويسد: «اصلاحات و نوآورى هاى امير... با سه نيروى مخالف برخورد كرد: عنصر فاسد دربارى، عنصر سنت پرست و عنصر استعمار گر خارجى». بارى تمامى آنهايى كه منافع مالى، سياسى و مقام و موقعيت آنان با اقدامات اميركبير، به خطر افتاده بود جبهه واحدى را عليه او تشكيل دادند. تنها اميد و ياور او ناصر الدين شاه جوان بود كه مخالفان امير كبير رفته رفته او را نيز راضى به خلع و در نهايت به قتل او كردند.مخالفان ابتدا بهانه تراشيده اند كه امير كبير قصد دارد عباس ميرزا ملك آرا برادر ناصر الدين شاه را بر جاى شاه بنشاند و دل شاه را به مخالفت نرم تر كردند.رهبرى توطئه ها و دسيسه چينى ها عليه اميركبير در دست دو نفر بود، مهدعليا مادر ناصر الدين شاه و ميرزا آقاخان نورى كه هر دو نام نيكى چه قبل از اين واقعه و چه بعد از آن خود به يادگار نگذاشته اند.مهدعليا چه شخصيتى داشت؟ فريدون آدميت شخصيت او را بررسى كرده است. به نوشته او: بسيار باهوش بود، جاه طلب و تجمل دوست و از زيبايى بى بهره. خط و ربطى داشت و به شيوه چليپا خوب مى نوشت. به علاوه در فن مكر استاد بى بدلى بود. منش او را قدرت پرستى و جنون جنسى مى ساخت؛ زندگى او پرورده آن دو عنصر بود. محمدشاه از جهان خانم بدش مى آمد و طلاقش داده بود. اما از دست او خلاصى نداشت، در برابرش عاجز مانده. در دوره فترت بين مرگ محمدشاه و جلوس ناصر الدين شاه به تخت سلطنت، مهدعليا نايب السلطنه وار حكمرانى كرد. شاه تازه بر خلاف راى مادرش، ميرزاتقى خان را به صدارت گماشت. اين بى اعتنايى در عالم «مادرشاهى» بر وى گران آمد.
مهدعليا كينه امير را به دل گرفت. با ازدواج اميركبير، با عزت الدوله يگانه خواهر تنى شاه مخالفت كرد ولى شاه به مخالفت او اعتنايى نكرد. او از هر روشى براى كاستن قدرت امير و به ويژه دور ساختن او از شاه سود جست. او پيوسته به وسيله درباريان به شاه تلقين مى كرد كه امير كبير قصد خيانت و تصاحب تاج و تخت او را دارد. ميرزا آقاخان نورى همدست مهدعليا بود.شاه جوان تحت تاثير مخالفان امير، رضايت به عزل او داد. امير اجازه ملاقات گرفت ولى به او اجازه داده نشد. شاه در ابتدا حاضر به عزل او نشده بود ولى فشار مخالفان امير بيشتر شده بود. اميركبير از صدارت عزل شده بود ولى هنوز عنوان «وزيرنظام» را داشت. البته اميركبير يك بار موفق به ديدار شاه شد و شاه منصب اميرنظامى او را تاييد كرد. در اين ميان سفير روس اقدامى كرد كه به ضرر امير كبير تمام شد. او چند نفر قزاق را براى حفاظت او فرستاده و اين عمل بر شاه گران آمد و بعضى از مسائل ديگر سبب شد كه دشمنان اميركبير شاه را واداشتند كه اميركبير را از تمامى مناصب خلع كند و او را به كاشان تبعيد كند و صدارت اعظم به ميرزا آقاخان نورى دشمن سرسخت اميركبير رسيد.خان ملك ساسانى از قول مخبر السلطنه هدايت مى نويسد: «ميرزا آقاخان براى قبول صدارت دو عهد از شاه گرفت يكى اعدام ميرزا تقى خان، يكى امنيت جانى در موقع عزل براى خودش.» منابع دوره قاجاريه مرگ اميركبير را طبيعى و يا به علت بيمارى دانسته اند. اما محمد جعفر خورموجى دقيقاً به قتل او به دست حاجى على خان فراش باشى اشاره كرده است. (حقايق الاخبار ناصرى، ص ۱۰۵)شاه به قتل وزير راضى نبوده است ولى توطئه گران او را مى ترساندند كه اگر خواهان پادشاهى هست چاره اى جز قتل امير ندارد. شاه همچنان مقاومت مى كرد ولى توطئه گران هم بيكار ننشستند و بر اصرار و الحاح خود افزودند. بالاخره شاه فرمان قتل اميركبير را براى حاج على خان فراش باشى صادر كرد.پناهى سمنانى مى نويسد كه اين فرمان را ميرزا آقاخان نورى، با نيرنگ از شاه گرفت. خود ناصرالدين شاه به روايت مخبرالسطنه هدايت گفته بود كه: به قتل امير راضى نبودم. ميرزا آقاخان تدليس كرد و دست خط را از من گرفت. دست خط ديگر فرستادم كه ميرزا على خان نرود، گفت رفته است و معاذير آورد. نويسنده مى افزايد: حاج على خان هم مى دانست كه ممكن است شاه پس از بيدار شدن از خواب مستى پشيمان گردد. پس از گرفتن حكم قتل، شب را در خانه پسر خودش عبدالعلى خان اديب الملك رفت.
به نوشته اقبال آشتيانى اميركبير در حمام بود كه دو نفر وارد حمام شدند. فراش باشى حكم قتل امير را از جانب ناصرالدين شاه به او ارائه مى دهد و چون امير از او مهلتى جهت نوشتن عريضه يا وصيت نامه يا ديدن همسر خود مى خواهد ابا مى نمايد ولى امير را در اختيار طرز كشته شدن آزاد مى گذارد. امير هم به دلاك خود امر مى دهد تا رگ هاى دو دست او را با نشتر بگشايد. او نيز چنين مى كند و امير با متانت و ثباتى مردانه رفتن خون را از بدن خود تحمل مى نمايد و همين كه به حال ضعف مى افتد مير غضب به فرمان فراش باشى او را با لگد بر زمين مى افكند و دستمال يا حواله اى در گلوى او فرو مى كند و آن نيمه جان او را نيز به اين وضع مى گيرد و... (ايران در دوره سلطنت قاجار، ص ۱۷۰) بهتر است قبل از ذكر قضاوت نويسندگان مختلف درباره اميركبير، صدراعظم جانشين او را به اختصار معرفى كنيم. كمتر نويسنده اى از ميرزا آقاخان نورى اعتمادالدوله به نيكى ياد كرده است، مگر بعضى از نويسندگان دربارى. خان ملك ساسانى درباره او چنين مى نويسد: «ميرزا آقاخان كه فاقد لياقت و استعداد ذاتى هم بود سياست خود را در تسليم محض قرار داده و اگر گاهى مى خواسته در برابر شاه اظهار حياتى كند شاه را به عيش و لهو و لعب يا سمعه و ريا و يا به قبول موهومات و خرافات دعوت مى كرده و به حدى در عرايضى كه به شاه نوشته تملق و چاپلوسى و سبك مغزى و ناكسى و فرومايگى به خرج داده كه مافوق آن متصور نيست.»معاهده پاريس در زمان صدارت او بسته شد و افغانستان براى هميشه از ايران جدا شد. محمد جعفر خورموجى درباره اعمال ميرزاآقاخان نورى مى نويسد: چون در رعايت خويش و تبار بى اختيار بود، كافه منسوبان و متعلقان تا همسايگان ايشان ... را حتى المقدور حاكم بلاد گردانيد... هر جا احمقى بود از شراب هوش رباى دولت مست آمد و هر كجا ابلهى، با عيش و نعمت همدست گرديد... (حقايق الاخبار، ص ۲۳۹)واقعيت آن است كه اميركبير هم با صدراعظم قبل از خود و هم با جانشين خود تفاوت هاى اساسى داشت. درباره اين دو تن نويسندگان مختلف نظرياتى داده اند اما كمتر آنها را ستوده اند، هر چند ممكن است آنان را بزرگ خوانده باشند اما وقتى اعمالشان را شرح مى دهند خواننده پى مى برد كه چندان نيز بزرگ نيستند. نويسندگان معاصر نه حاج ميرزاآقاسى را ستوده اند و نه ميرزا آقاخان نورى را. اما همان طور كه قبلاً نيز اشاره شد كمتر نويسنده اى است كه اميركبير را نستوده باشد، هر چند كه دو سه تن او را مستبد و خودخواه و تندگو خوانده اند و دو سه مورد از اعمال او را اشتباه دانسته اند ولى هيچ گاه به او اتهام خيانت، وطن فروشى و ناشايستگى نزده اند. بهتر است نوشته را با قضاوت چند تن از نويسندگان به پايان برسانيم.واتسون مى گويد: دوره كوتاه دولت امير، چون عصر درخشانى در تاريخ جديد ايران جلوه گر است. چارلز مورى سفير انگليس گفته است: براى من افتخارى نيست در كشورى كه شخصى چون ميرزا تقى خان اميركبير را نابود مى كنند، منصب سفارت داشته باشم.مادام ژان ديولافوا فرانسوى مى نويسد: اين مرد داراى صفات نيكى بود كه كمتر در مشرق زمين ديده مى شود. در امانت و ديانت بى نظير بود، به علاوه فكر سياسى بزرگى هم داشت و...محمود محمود مى نويسد: انسان وقتى تاريخ اين سه سال و اندى را كه امير نظام مصدر امور مملكت ايران بوده است، مطالعه مى كند، روحش شاد و قلبش از خوشحالى در درون سينه مى تپد. (اميركبير، تجلى افتخارات ملى، ص ۶ _ ۵)

روزنامه شرق
بهرام



Saturday, January 08, 2005



Example


پژوهشگران دانشگاه راكفلر آمريكا از ساخت نوعى سلول مصنوعى خبر دادند. اين دانشمندان نوعى سلول مصنوعى را كه شبيه سلول هاى طبيعى است، ساخته اند. ديواره هاى اين سلول از مولكول هاى چربى سفيد تخم مرغ تهيه شده اند و محتويات سيتوپلاسم آن از باكترى «E.coli» به دست آمده كه ماده ژنتيكى آن نيز جدا شده است. دانشمندان به اين سلول مصنوعى آنزيم ويروس را اضافه كرده اند تا بتوانند رمز DNA را كشف كنند. آنان اميدوارند ساخت اين سلول مصنوعى امكان توليد ريزموجودات مصنوعى با ديواره سلولى و تركيب ژنتيكى مناسب را به شكلى كه سلول توانايى بقا داشته باشد، فراهم كند.


عرضه ابزارهای تازه امنيتی از سوی مايکروسافت



Example



مايکروسافت مشتاق است عملکرد خود در زمينه حفاظت از رايانه های شخصی را بهبود بخشد
شرکت مايکروسافت درحال عرضه ابزاری است که رايانه های شخصی را از وجود ويروس هايی که قبلا آن را آلوده کرده اند پاک می کند.


برنامه "ويروس زدايی" مايکروسافت که از طريق وب سايت اين شرکت عظيم نرم افزارسازی قابل دسترسی و پياده کرده است، ماهی يک بار روزآمد خواهد شد.

مايکروسافت همچنين نرم افزاری را که به کاربر کمک می کند هرگونه برنامه موذی جاسوسی
(spyware) را از رايانه شخصی خود پاک کند عرضه خواهد کرد.

هرچند اين برنامه ابتدا به صورت رايگان عرضه خواهد شد، اما انتظار می رود مايکروسافت به زودی آن را به فروش بگذارد.

هر دو ابزار را می توان از وب سايت مايکروسافت پياده کرد.

سيستم عامل ويندوز شرکت مايکروسافت همواره از هدف های اصلی ويروس نويس ها بوده است زيرا اکثريت قريب به اتفاق رايانه های شخصی از آن استفاده می کنند و دارای منفذهای امنيتی زيادی است که می توان از آنها بهره برداری کرد.

اين نقاط ضعف برای ويروس نويس ها چنان وسوسه انگيز است که تصور می شود تاکنون 100هزار ويروس و ساير برنامه های زيانبار برای ويندوز نوشته شده باشد.

تحقيقات تازه نشان می دهد که هفته ای تا 200 ويروس تازه توليد می شود.

نرم افزار جاسوسی spyware يک نوع برنامه موذی است که بدون آگاهی کاربر روی دستگاه نصب می شود. بی ضررترين نوع اين برنامه کاربر را با آگهی های تجاری بمباران می کند.

اما خطرناک ترين نوع آن اطلاعات محرمانه کاربر را می دزدد.

مطالعات نشان می دهد که اکثر رايانه های شخصی آلوده به اين برنامه هستند.

مايکروسافت تاکنون بازار نرم افزارهای امنيتی برای رايانه های شخصی را به شرکت های تخصصی مانند سيمانتک، مکفی، ترند مايکرو و سايرين سپرده بود.

مايکروسافت می گويد برنامه "ويروس زدايی" اين شرکت مانع آلوده شدن رايانه ها به ويروس های تازه يا باعث رفع نياز از ساير برنامه های ضدويروسی نخواهد شد.

مايکروسافت پيشتر در سال جاری همچنين "بسته خدمات 2" (SP2) را برای روزآمد کردن ويندوز اکس پی که بسياری از منفذهای امنيتی آن را برطرف می کرد عرضه کرد.


BBC

Friday, January 07, 2005

روز ایران


سلام دوستان
همانطور که قبلا توضیح داده شد روز 26 ژانویه روز ایران هست و امکانات خوبی از جمله 10 میز و 2 ساعت صحنه و تریبون یونیسنتر در اختیار ماست تا کشور و فرهنگ ایران رو معرفی کنیم.مطمئنا بدون کمک و راهنمائی دوستان این کار ممکن نخواهد بود لذا بد ندیدیم که صفحه ای به این مراسم اختصاص بدهیم تا دوستان نظرات خود و احیانا کمکهای خود را در آن به صورت کامنت ذکر کنند تا برای آن برنامه ریزی شود
در زمینه کمکها آنچه که ضروری به نظر می رسد مواد فرهنگی اعم از صنایع دستی ،عکس یا تابلوهای جاهای دیدنی و باستانی ایران، آلات موسیقی وهر چیز جالبی که نشان دهنده فرهنگ غنی ایرانی می باشد

منتظر شنیدن نظرات و پیشنهادات ولیست کمکهای شما هستیم



Thursday, January 06, 2005

نمايش فيلم شهر زيبا

Example

مكان:سالن اجتماعات ساختمان سايت دانشگاه اتاوا
H0104آدرس:دانشگاه اتاوا،ساختمان سايت،طبقه زير زمين ، اتاق
زمان :جمعه هفتم ژانويه ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر
براي اطلاع بيشتر از اين فيلم اينجا را كليك كنيد
براي خواندن نقداينجا را كليك كنيد
براي خواندن مصاحبه كارگردان در مورد فيلم اينجا را كليك كنيد

Wednesday, January 05, 2005

نظرخواهی در مورد مراسم شب یلدا


سلام دوستان
سال نو میلادی مبارک
سال خوشی رو براتون آرزو می کنم وامیدوارم تعطیلات خوش گذشته باشه

همینطور از طرف تمام دانشجویان به دوستان جدیدمون خسته نباشید و خوشآمد میگم.

همانطور که درجریان هستید در اواخر سال گذشته (22 دسامبر) برنامه ای به مناسبت شب یلدا برگزار شد ولی متاسفانه فرصتی دست نداد نظرات دوستان منعکس شود، تا احیانا کاستیهای موجود، در بر نامه های آتی جبران گردد، لذا این صفحه برای انعکاس نظرات دانشجویان عزیز در نظر گرفته شده است.

همینجا لازم می دانم به نوبه خود از زحمات دوستان قدر دانی کنم بخصوص خانمها سمیراسعادت، نسترن، سوگل و سمیرا سالاری وآقایان پیمان جعفر نژاد،علیرضا گازرانی، آرش کاملی وحمید تبریزی و شهریاررشتی و مرتضی حسینی ...

همینجا ذکر این نکته را ضروری میدانم که انتقاد به معنی نادیده گرفتن زحمات دوستان نیست و تنها در جهت بهبود کیفیت مراسم دیگر بیان می شود

لطفا نظرات خود را به صورت کامنت درزیر بنویسید برای اطلاع از چگونگی گذاشتن کامنت اینجا را کلیک کنید

بهرام



Tuesday, January 04, 2005

داريوش، پيك بادپايي كه شاه شد


Example

داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشيان، در زمان شاهي پدرش پيك شاهنشاهي بود.در آن دوران به دليل اطميناني كه به فرزندان رجال و شاهزادگان داشتند، از آنها به عنوان پيك استفاده مي‌كردند.


اولين پيكي كه كارش در تاريخ ثبت شده، سنگين‌ترين نامه روي زمين را با خود برده‌است. اين پيك از نزد پادشاه «اروك» نامه‌اي را براي پادشاه «آرتا» مي‌برد. در نامه از پادشاه آن منطقه طلب باج شده بود.
اين پيك نگون‌بخت، يك لوح گلي همراه داشت كه آن را در خورجين خود گذاشته و از منطقه عيلام تا به جيرفت پياده طي كرده بود. نامه‌اي كه نزديك به ده كيلو گرم وزن داشت و اكنون تكه‌اي از آن در موزه‌اي در تركيه و بخش ديگري در موزه فيلادلفيا نگهداري مي‌شود.
زمان فرستادن آن نامه گلي به دو هزار و پانصد سال پيش از ميلاد مسيح بازمي‌گردد. پيك بودن حداقل از آن زمان تاكنون يكي از مشاغل جوامع شهرنشين شده است.

پيكي كه پادشاه شد

داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشيان، در زمان شاهي پدرش پيك شاهنشاهي بود.
دكتر «فريدون عبدلي فرد» ،پژوهشگر تاريخ پست ايران، درباره اينكه چطور شاهزاده‌اي به پيك تبديل شده‌بود مي‌گويد: «در آن دوران به خاطر اطميناني كه به فرزندان رجال و شاهزادگان داشتند، از آنها به عنوان پيك استفاده مي‌كردند.»
خانواده‌هاي رجال معمولا به خاطر تعلقي كه به حكومت داشتند مصالح حكومت را رعايت مي‌كردند، بنابراين مي‌شد از آنها به عنوان امين دولت استفاده كرد.
داريوش سوم هم كه سلسله هخامنشيان با او به پايان راه رسيد، از اين قائده مستثني نبود و به نظر مي‌رسد كه در نامه‌بري موفق‌تر از حكومت‌داري بوده است!
او توانست از نامه‌بري به پادشاهي برسد اما اخلاف اين نامه‌بر چنين تصوري درباره آينده خود ندارند. چرا كه به گفته يكي از اين افراد كه براي شركت «پيك بادپا» كار مي‌كند، عموما كساني وارد اين حرفه مي‌شوند كه امكان انجام كار ديگري ندارند.
در زمان‌هاي قديم پيك شدن نيازمند تعلق به يكي از خانواده‌هاي سرشناس آن زمان بود. اما امروز اين شرط تنها به داشتن يك ضمانت‌نامه و شصت هزار تومان سرمايه اوليه براي خريد موتور سيكلت تقليل يافته است.
ضمانت‌نامه مي‌تواند يك برگ چك يا سفته‌اي باشد كه بين يك‌صد هزار تا سه ميليون تومان ارزش دارد. كار كردن براي شركت‌هاي پيك‌ معتبر به خاطر ارزش كالاهاي جابه‌جا شده نيازمند به ضمانت‌نامه‌هاي معتبر و با مبالغ بالاتر است. در حالي كه پيك‌هاي غذا مبالغ كمتري را به عنوان ضمانت بايد نزد صاحب كار گرو بگذارند.

يلان نامه‌بر

اگر آن ضمانت‌نامه را داشتيد، شصت هزارتومان هم براي پول پيش موتور سيكلت در جيبتان بود و قرار شد كه به كار پيك مشغول شويد، بايد پاهايتان به پدال‌هاي موتور سيكلت برسند و يك برگه عدم سوء پيشينه، شامل برگه آزمايشگاه كه اعلام مي‌كند شما اعتياد نداريد نيز همراهتان باشد تا بتوانيد در آزمون جسمي پيك شدن سربلند شويد.
اين شرايط مي‌تواند پس از گرفتن موافقت‌نامه تغيير بكند و به قول يكي از پيك‌ها آن وقت اگر «جواني» و «بي‌پولي» و «دلمردگي» به شما فشار آورد و دمي به دودي داديد زياد ايراد ندارد.
قبل‌ترها براي پيك شدن شرايط كمي سخت‌تر بود.
از آن بدبختي كه پاي پياده لوح گلي با خود حمل مي‌كرد تا زمان صفويان و حتي در زمان قاجار اين شرايط به گونه‌اي ديگر بود.
شاه عباس صفوي در روزي خاص براي گرفتن آزمون «شاطري» در ميدان نقش جهان جلوس مي‌كرده و شاهد هفت بار پياده رفتن و برگشتن آزمون‌دهندگان در مسيري پنج كيلومتري بوده است.
عبدلي‌فرد مي‌گويد كه شركت‌كنندگان در جريان آزمون نبايد چيزي مي‌خوردند يا مي‌آشاميدند.
همين سخت‌گيري‌ها باعث مي‌شد، مثلا پيكي به نام «بابايوسف» در خواب راه برود. او براي بردن خبر كشته شدن «آقا محمدخان قاجار» از شهر «شوشي» در جمهوري آذربايجان كنوني به شيراز دوازده روز پياده‌روي كرده و در همان حال مي‌خوابيد: «او آنقدر راه و مسير‌ها را خوب بلد بوده كه مي‌توانسته در حال خوابيدن نيز مسير خود را بيابد.»
حكايت مارتن را همه مي‌دانند آن هنگام که خبر شكست ايرانيان از يونانيان توسط پيکي پاي پياده به آتن برده شد و امروز نيز دوي استقامت هنوز به اين شناخته مي‌شود.
درمقابل، در تاريخ ايران پيك‌هايي بوده‌اند كه خبر پيروزي را براي كشورمان آورده‌اند. از آن جمله مي‌توان به «حسين‌خان يوزباشي» از سركردگان «شاهسون‌هاي اينانلو» اشاره كرد كه در سال 1273 هجري قمري خبر فتح هرات را به اتفاق «اميرحسين‌خان زعفران‌لو» به صورت چاپاري در هفت روز به تهران رساند و درجه سرتيپي گرفت. او در سال 1274 به خاطر اين كارش رياست دستگاه چاپارخانه ناصرالدين شاه را به عهده گرفت و در همان زمان براي نخستين بار در ايران، چاپارها لباس فرم پوشيدند.

دارا و ندار

شايد در گذشته‌هاي دور پيك‌ها داراي لباس واحد و شبيه به هم نبودند اما در گذشته پيك‌ها داراي طبقات اجتماعي مختلف بودند. پيك‌هاي سلطنتي كه امثال داريوش سوم بودند؛ پيك‌هاي تند‌رو مانند بابايوسف و پيك‌هايي كه براي بازرگانان خورده‌پا و مردم معمولي نامه و كالا مي‌بردند.
عبدلي‌فرد به اين تقسيمات، پيك‌هاي مخفي را هم اضافه مي‌كند كه به چشم و گوش پادشاهان معروف بودند.
پيك‌هاي مخفي، تندرو و سلطنتي مانند بقيه كارمندان درباري مواجب ماهيانه داشتند.
پيك‌هاي مردم معمولي هم بيشتر كاروان‌سالارهايي بودند كه از شهري به شهر ديگر مي‌رفتند. در اين بين نامه‌ها و كالاهاي مردم عادي را هم جابه‌جا مي‌كردند و از مردم پولي بابت اين خدمات مي‌گرفتند.
اما رجال و بازرگانان بزرگ از همان پيك‌هاي دولتي براي كارهاي شخصي خود استفاده مي‌كردند. به اين ترتيب پيك‌ها وقتي عازم سفري مي‌شدند، تعدادي نامه ديگر را هم با خود مي‌بردند. مثل همين حالا كه پيك‌ها دو سه تا نامه را همراه هم به مقاصد مختلف مي‌برند.
حالا به غير از پيك‌هايي كه چشم و گوش هستند و آنها كه نامه‌هاي مهمي را براي سران كشورهاي ديگر مي‌برند، باقي مردم از همان پيك‌هاي عمومي و دستگاه پست استفاده مي‌كنند.
بهاي فرستادن نامه‌اي از اين سوي شهر به آن سوي شهر نيز به مسافت و حجم كالايي كه جابه‌جا مي‌شود، بستگي دارد. پيك‌هاي غذا كه براي رستوران خاصي كار مي‌كنند معمولا درآمد ثابت ماهانه دارند.
پيك‌هايي كه براي شركت‌هاي بزرگ كار مي‌كنند درآمد خوبي دارند و خودشان از اين درآمد كه تنها سرمايه آن يك موتورسيكلت است، راضي هستند. اما آنها كه براي شركت‌هاي كوچك‌تر كار مي‌كنند يا به صورت مستقل كالا يا مسافر جابه‌جا مي‌كنند درآمد چندان خوبي ندارند.

پادشاهي كه پيك ساخت

داريوش اول پادشاه هخامنشيان نخستين كسي است كه سيستم چاپاري را در ايران بنا كرده است. او با تاسيس صد و يازده چاپارخانه در ايران آن زمان، سيستم پستي خوبي براي خود راه انداخت. داريوش مردم روستاهاي اطراف را مجبور مي‌كرد كه به اين چاپارخانه‌ها خدمات لازم را بدهند.
همچنين اگر پيكي در جايي كشته مي‌شد، والي آن محل موظف بود كه به اين امر رسيدگي كند و قاتلان را به سزاي عمل خود برساند.
هرودوت ،تاريخ نويس يوناني، نام تشكيلات چاپاري داريوش را به نام «آنگاريا» معرفي كرده و پيك‌ها را به نام «آستاند» خوانده است.
ساسانيان آنها را «بارث» مي‌خواندند و در دوره پس از اسلام اين افراد به نام «بريد» خوانده مي‌شدند.
مغول‌ها به اين تشكيلات «يام» و به محل آنها «يام‌خانه» مي‌گفتند. عبدلي‌فرد مي‌گويد: «هنوز هم در ايران قريه‌هايي هستند كه يام ناميده مي‌شوند. برخي اعتقاد دارند كه «جام» تغيير شكل يافته كلمه يام است و شهر تربت جام نيز به آن تشكيلات مربوط است.»
در زمان صفويه اين سيستم به نام «چاپارخانه» مشهور مي‌شود و در همان زمان شاطرها كه كارهاي متفاوتي از محافظت گرفته تا نامه‌بري را انجام مي‌دادند، پيك مي‌شوند.
امروز هم پيك‌هايي در تهران يافت مي‌شوند كه نام «چاپار» بر خود گذاشته‌اند.

بيم شكستن نامه

شركت‌هاي باربري و حمل و نقل، امروزه براي جلوگيري از پيامدهاي ناشي از گم شدن و آسيب ديدن كالاها مقررات خاصي براي مشتريان وضع مي‌كنند كه از آن جمله مي‌توان به گذاشتن سقف ارزشي براي كالا و بستن قرارداد با شركت‌هاي بيمه براي تضمين بازپرداخت خسارت‌ها اشاره كرد.
«پيك بادپا» براي جلوگيري از ضرر و زيان سقف ارزشي كالاهاي حمل شده توسط اين شركت را پنج ميليون ريال تعيين كرده است و اگر خسارتي به آنها وارد شود جبران آن به عهده فرستنده است.
همچنين اگر در حين جابه‌جايي كالاي مشمول بيمه شركت، به دليل بي‌احتياطي پيك خسارتي به كالا وارد شود خود پيك بايد خسارت را پرداخت كند.
در اين ميان اشيايي هستند كه جبران خسارت وارده به آنها از هيچ طريقي ممكن نيست. مثلا اگر يك لوح گلي كه روي آن مطالب مهمي نوشته شده باشد اتفاقا در جريان جابه‌جايي نامه بشكند، نمي‌توان براي آن كاري كرد. مخصوصا اگر روي آن لوح باج‌خواهي شده باشد و پاي منافع در ميان باشد.

CHN

Monday, January 03, 2005

حيوانات خطر زلزله را حس مى كنند


Example

بى بى سى: مقام هاى حيات وحش در سريلانكا گزارش داده اند كه به رغم تلفات گسترده انسانى در فاجعه سونامى در سواحل اقيانوس هند، تاكنون مرگ هيچ حيوانى در اين حادثه ثبت نشده است. امواج بدترين سونامى در تاريخ معاصر باعث جارى شدن سيل تا عمق ۵/۳ كيلومترى خشكى شد و به بزرگترين زيستگاه تحت حفاظت اين كشور راه يافت. بسيارى از جهانگردان در اين حادثه غرق شدند اما برخلاف انتظار مقامات، لاشه هيچ حيوانى تاكنون پيدا نشده است. اين مسئله ادعاى كسانى را كه مى گويند حيوانات از حس ششمى براى درك خطر برخوردارند پررنگ مى كند. پارك ملى «يالا» در سريلانكا زيستگاه فيل، آهو، شغال، تمساح و ساير حيوانات است. «يالا» به دليل موفقيت در حفاظت از حيات وحش بارها مورد ستايش قرار گرفته است و يكى از بهترين مكان ها در جهان براى تماشاى پلنگ به حساب مى آيد. در پى جارى شدن سيل و تخريب ساختمان ها و مرگ جهانگردان و كاركنان پارك، مقامات آن را بسته اند. با اين حال، شگفت اينكه هيچ گزارشى داير بر تلف شدن حيوانات متنوع پارك در دست نيست. دبى مارتر كه يك برنامه حفاظت از ببر را در جزيره اندونزيايى سوماترا - يكى از آسيب ديده ترين مناطق در فاجعه سونامى- دنبال مى كند، گفت از شنيدن اينكه لاشه هيچ حيوانى كشف نشده تعجب نكرده است. وى گفت: «به ويژه حيوانات وحشى شديداً حساس هستند. آنها داراى قوه شنوايى خيلى خوبى هستند و احتمالاً از دور صداى جارى شدن سيل را تشخيص داده اند.» وى افزود: «احتمالاً ارتعاشاتى روى داده است و همچنين ممكن است فشار هوا تغيير كرده باشد كه حيوانات را گوش به زنگ كرده و باعث شده به جاهايى كه احساس امنيت بيشترى مى كنند فرار كنند.» حكايات زيادى از زبان شاهدان عينى داير بر گريز پرندگان و حيوانات پيش از زمين لرزه و فوران آتشفشان ها نقل مى شود. البته هيچ گونه شاهد علمى كه نشان دهد حيوانات حس ششم دارند وجود ندارد اما اگر گزارش هاى اخير تاييد شود، مى تواند به درك رفتار حيوانات كمك كند و حتى شايد در آينده از آنها به عنوان يك سيستم هشداردهنده استفاده شود.



Sunday, January 02, 2005

يادي از مهدي فتحي

Example



Example



Example



Example



Example



Example


بر گرفته از ماهانه چيستا

Saturday, January 01, 2005

ويژه سالگرد خاموشي/ « نيما» اتفاقي نيما و پدر شعر نو نشد



به مناسبت چهل و پنجمين سالگرد پدر شعر نو


Example



نیما در سال 1276 هجری شمسی در دهکده ای به نام یوش ، واقع در مازنداران چشم به جهان گشود.. با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و به شعر گفتن به سبک خراسانی مشغول گشت.
در سال 1300 منظومه قصه رنگ پریده را سرود که در روزنامه میرزاده عشقی به چاپ رساند ... در همان زمان بود که مخالفت بسیاری از شاعران پیرو سبک قدیم را برانگیخت.... شاعرانی چون: مهدی حمیدی ، ملک الشعرای بهار و..... به مخالفت و دشمنی با وی پرداختند و به مسخره و آزار وی دست زدند .
نیما سبک خاص خود را داشت وبه سبک شاعران قدیم شعر نمی سرود و در شعر او مصراعها کوتاه و بلند می شدند .
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه های چون: مجله موسیقی ، مجله کویر و...... پرداخت.
از معروف ترین شعرهای نیما می توان به شعرهای افسانه ، آی آدمها، ناقوس ، مرغ آمین اشاره کرد.
نیما در 13 دی 1328 چشم از جهان فروبست...

فریاد می زنم ،
من چهره ام گرفته !
من قایقم نشسته به خشکی !
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست ،
یک دست بی صداست ،
من ، دست من کمک ز دست شما می کند طلب،
فریاد من شکسته اگر در گلو ، وگر
فریاد من رسا ،
من از برای راه خلاص خود و شما،
فریاد می زنم
، فریاد می زنم!!

Example



يكي از معضلاتي كه شعر ما به ويژه در 50 سال اخير با آن دست و پنجه نرم مي كند اين بود كه جنبه هاي اساسي شعر نيما را درك نكرد. شعر ما در طي اين سال ها سعي مي كرد از روي نيماگذر كند.
حافظ موسوي شاعر و منتقد ادبي در آستانه چهلمين سالروز خاموشي پدر شعر نو نيماي شعر ايران با بيان اين مطلب افزود:« از دهه 60 شعر ايران به اين نتيجه رسيد كه دوباره بايد به نيما بپردازد و با شناخت نيما است كه مي تواند به آن شعر اصيل برسد .»
موسوي گفت:«نيما تصادفا نيما و پدر شعر نو نشد. همه شاعران بزرگ معاصر ما به نوعي از نيما تاثير گرفتنند. اين تاثير گاهي به صورت استفاده از اوزان نيمايي است گاهي حتي تقليد از زبان نيما است. هركسي به نوعي تاثير گرفته است.»
وي با اشاره تفاوت ديدي كه هر شاعري از نيما داشت، ابراز داشت:« تاثيري كه در اشعار فروغ فرخزاد مي بينيد تفاوت دارد. فروغ خودش در جايي مي گويد من از زماني كه نيما را شناختم شعر را شناختم. جالب اين است كه فروغ، نيما را پس از شاگردان او شناخته است. يعني زودتر با توللي آشنا شده است. آيا حرف فروغ برابر استادي كه پدر شعر نو است يك تعارف است ؟ نه به نظر من به لحاظ غريزي فروغ آن چيزي را در نيما كشف كرد كه اتفاقا درست بود. به عبارتي توصيه هاي نيما از نظر نوع نگاه و از نظر نگاه ابجكتيو توسط فروغ خيلي بهتر درك شد. شاملو يك جنبه هايي از شعر نيما را گرفت. اخوان به نظر من جنبه ديگري از نيما را درك كرده است. او در يك حوزه هايي خيلي به شعر نيمايي نزديك شد. اخوان وجه روايت گري در بدعت ها و بدايع نيما مانور هم مي كند.»
به گفته اين شاعر معاصر، شعرهاي زندان به بعد اخوان شايد يك جور تلاش براي پياده كردن آن بخش از توصيه نيما بود كه مي گفت شعر ما بايد خاصيت دراماتيك شدن را پيدا كند. »
وي با اشاره به شعراي معاصر تر افزود:«هر كدام از اين ها شعرا از جنبه هايي به نيما نزديك شدند. مثلا منوچهر آتشي هم در ميان هم نسلان خودش خوب نيما را درك كرده است. يعني پرداختن نيما به طبيعت آن چيزي كه به عنوان يك نوع نگاه در شعر آتشي وجود دارد. در ميان شاعران بزرگ ما كسي پيدا نمي شود كه به نيما نزديك نشده باشد. خود نيما يك جايي گفته كه من مثل رودخانه اي هستم كه هركسي مي تواند از هرجايي كه مي خواهد آب بردارد. »
موسوي با اشاره به اين نكته كه آنچه اما امروز كه بررسي مي كنيم مي بينيم يك جور انتخاب از بخشي از دستگاه هاي ادبي نيما بوده است، مي گويد:« يعني هر كدام از يك بخش و از يك زاويه چيزي را دريافت كرده است.اما نيما به عنوان يك نظام فكري من فكر مي كنم تا دهه 60 شناخته نشده است. به هر حال تلاش هايي براي شناختن نيما شده بود. اما از دهه 60 نه تنها شاعران جديد بلكه شاعران قديمي تر نيز از جنبه هاي ديگر به نيما پرداختند. آن آن چه كه به عنوان زبان توصيف در طبيعت شعر نيما قرار داشت.»
وي گفت:« در دهه 60 به علت اين كه يك سري از تابو ها و و پيش فرض ها از پيش پاي شعر ما برداشته شد. پس نيما شناخته شد.»
حافظ موسوي با اشاره به اين نكته كه نخستين بخشي از نيما كه در زمان حياتش كنار گذاشته شد وزن شعر او بود افزود:« برخلاف آن چه گفته مي شود كه نيما بر عروض پيشنهادي خودش خيلي اصرار داشته، نيما در نامه اي كه به شاملو مي نويسد مي گويد شما قطعه خودتان را سروديد و نيازي هم به وزن نبوده است. يك جمله عالي هم دارد به نظر پدر شعر نو وزن يك جور صداي احساسات ما است موسيقي احساسات ما است. دليل ندارد كه عينا تكرار شود.»
وي با بيان اين نكته كه ممكن است كساني بگويند شعر اين دو دهه شبيه شعر نيما نيست خاطر نشان كرد:« من معتقدم رد نشان صوري و عروض پيشنهادي نيما و فرهنگ واژگاني نيما در شعرامروز است.ممكن است عينا نباشد اما نگاه نگاه نيمايي است. » موسوي با اشاره به برخي از ويژگي هاي شعر نيما مي افزايد:«نيما در حوزه يافته هاي مدرن حركت مي كرد و تلاش داشت تا شعر فارسي به مدرنيسم برسد. ما امروز در يك قرن ديگر زندگي مي كنيم. مدرنيته در غرب اتفاقات زيادي را پشت سر گذاشته است و براي خودش دچار تجديد نظر شده است. حالا ما در جهاني زندگي مي كنيم كه به جهان پست مدرن معروف است. ما از تاثير اين جهان پست مدرن در مقابله با دنيا بر حذر نيستيم. در اين دوره نيما شناخته شد و با اين شناخت مدرن هم نيما را شناختيم. فقط با تجربه آن چه نيما به شعر فارسي پيشنهاد كرد مي شود به سمت مدرنيسم در شعر رفت. »
اين شاعر معاصر درپاسخ به اين سئوال كه نيما شاعري بود كه در ميانه دو رخداد مهم تاريخ ايران يعني انقلاب مشروطه و كودتاي مشروطه زندگي كرده و بيشتر تحت تاثير كودتا است به ميراث خبر گفت:«به نظر من 28 مرداد با مشروطه از نظر تاثير شبيه نيست اتفاقي كه در مشروطه افتاد در وجدانيات و اجتماعيات جامعه ايراني هم زمان رخ داد . محدود به يك دوره خاص ، يك گروه و طبقه اجتماعي و حتي حاكميت نبود. بسيار عمومي بود كه مي خواست بنيان هاي اجتماعي انسان را برهم بريزد. اين را در آثار همه مي بينيد. جنبش مشروطه به عنوان يك حركت اصيل شكست خورده منجر مي شود. در بيست و هشت مرداد علي رغم تاثير به اين جا نينجاميد. بيست و هشت مرداد يك واقعه بزرگ سياسي بود كه تاثيرات عجيب غريبي برحيات اجتماعي گذاشت اما اين اتفاق در سطح بود. من معتقدم شعر نيما چه در بعد و چه در قبل از 28 مرداد و چه پيش از آن متاثر از آن نگاه مدرن بود. نيما شاعر سياسي بود كه در بخشي از آن به شعرهايش به فضاي بعد از 28 مرداد اشاره دارد.»
وي مي افزايد: تاثيري كه مشروطه گذاشت اين بود كه تلاشي كه از دوره مشروطه آغاز مي شود تا ايرانيان با ساعت روز جهان خود را تنظيم كنند، در دوره پهلوي اول بخشي از اين آرمان شكست مي خورد و آن پروژه مدرنيته با دروه مقابله با مدرنيزاسيون شكست مي خورد. فكر مدرن شكست مي خورد و يك بحران است كه البته در شعر نيما هم بازتاب دارد. نكته بعدي در منافع ملي در 28 مرداد شكست مي خورد كه اين هم بحران ساز است. روشنفكر ما را دچار ياس و نااميدي مي كند كه البته خوشبختانه در شعر نيما كمتر است ولي در شعر اخوان در شعر نصرت رحماني و شاملو هست.»
حافظ موسوي افزود:«اگر بخواهيم شعر نيما را بسنجيم بايد در بستر نوجوي فكر مدرن از مشروطه تا دهه 40 جستجو كنيم. در اين بين 28 مرداد تاثير قابل ملاحظه اي مي گذارد.»